نیشابور یا نیشاپور ( تلفظ فارسی نوشده از فارسی میانه: نیو شاهپوهر، بهمعنای: شهر نوساختهٔ شاهپور) از بزرگترین شهرهای شمال شرق ایران، پایتخت تاریخی و سابق بخش غربی خراسان بزرگ (یا همان رَبْعِ نیشابور)، پایتخت طاهریان پس از مرو و پایتخت سابق امپراتوری سلجوقی، از شهرهای جاده ابریشم قدیم، مرکز شهرستان نیشابور، دومین شهر پرجمعیت استانهای خراسان پس از مشهد و سومین شهر بزرگ شرق ایران است.
این شهر در دامنههای رشته کوه بینالود قرار داشته و از مهمترین مراکز تاریخی، گردشگری، صنعتی کشور و منطقه و تاریخ و فرهنگ ایران میباشد. دو نماد اصلی شهر نیشابور آرامگاه خیام نیشابوری و آرامگاه عطار نیشابوری میباشند. همچنین نیشابور دارای مرغوبترین و با کیفیتترین معدن سنگ فیروزه جهان در طول تاریخ بودهاست.
این شهر یکی از تاریخیترین و قدیمیترین شهرهای شرق ایران و خراسان بزرگ بهشمار میآید. اَبَرشَهر [Abaršahr] یا اَبهَرشَهر؛ نام باستانی نیشابور (یا همان نیو شاپور به معنی شاهپور پهلوان) و نام قدیم استانهای خراسان فعلی یا ربع نیشابور بودهاست؛ این ناحیه، در متون پهلوی، با دریاچه سوور که آذربرزین مهر (آتش بهرام) در کنار آن قرار داشته، پیوند خوردهاست. ابرشهر، یکی از ساتراپهای ایران در دوران پیش از اسلام بوده و فرمانروا یا مرزبان این ساتراپی، لقب اختصاصی کنارنگ را داشته.باقیماندههای ابرشهر یا همان نیشابور کهن که توسط حملات مغول و زلزلههای پیاپی تخریب شد، در حاشیه جنوبی شهر کنونی قرار دارد.
این شهر در گذشته به دلایل مختلفی چون وجود معدن فیروزه، صنعت و هنر سفالگری، کشاورزی، و قرارگیری در موقعیتی راهبردی-دفاعی، یکی از مسیرهای اقتصادی و اصلی جاده ابریشم، یکی از قطبهای علوم مادی و اسلامی، و یکی از شهرهای شهره ایران، خصوصاً در دوران طلایی اسلام بوده.
نیشابور یکی از شهرهای عضو ایران در دو سازمان بینالمللی جامعه کهن شهرها (LHC) و ICCN (وابسته به یونسکو) میباشد. همچنین، تعداد زیادی از کشفیات باستانی ناحیه شهر تخریب شده این شهر (همانند شطرنج نیشابوری) در موزه متروپولیتن نیویورک، موزه بریتانیا لندن، و دیگر موزههای بینالمللی نگهداری و در معرض دید عموم به نمایش گذاشته میشود.
نامشناخت
ریشهشناسی
نام ( نیشابور) که در متون گوناگون؛ به گونههای نیشاپور، نشابور و نیسابور نیز آمدهاست، گونهٔ دگرگونشدهٔ واژهای مرکب از زبان پهلوی ساسانی است. در خط اوستایی به صورت 𐬭𐬎𐬊𐬠 𐬀𐬵𐬯𐬫𐬥 نوشته میشود که دربرگیرندهٔ: (نی + شا + پور) است.
بخش اول:(نی)، سه دیدگاه دربارهٔ ریشهٔ آن مطرح است:
- برگرفته از نِهْ؛ از ریشهٔ فعل نهادن؛ به معنی جای و شهر.
- برگرفته از نْیْو؛ صفت؛ به معنی دلیر، مردانه، بهادر، زیبا و خوب
- دگرگونشدهٔ نیک؛ صفت؛ به معنی خوب، خوش، زیبا و شخص نیکوکار
بخش دوم و سوم: (شا + پور)؛ دگرگونشدهٔ شاهپوهر (شاهپور، شاپور) و گونهٔ معرب آن، سابور؛ به معنی شاهزاده و پسر شاه. (شاهپوهر) در واژهٔ نیشابور، نام خاص است و یادآور سازندهٔ شهر است. شاپور یکم ساسانی نیشابور را ساخت و قدمت نیشابور متعلق به دوره ساسانیان است. نام نیشابور، به هر سه گونهٔ نِهْشاهپور (شهر شاپور)، نْیْوشاهپور [nēv-š(ā)hpur / nēv-šāpūr] (شهر زیبای شاپور یا شاپور دلیر و خوب) و نیکْشاهپور (شاپور خوب و نیکوکار) به رویداد تاریخی نبرد شاپور اردشیران اشاره مینماید و چنانکه در بند پانزدهم نسک پهلوی شهرستانهای ایرانشهر آمدهاست: وی پس از شکست دادن پهلیزک تورانی، دستور داد تا در این نبردگاه، نیشاپور را بسازند.
شیوهٔ نگارش
نِیْشابور، نام رسمی و معاصر این شهر و شهرستان پیوسته به آن است که در نام دامنهٔ وبگاههای شهرداری، فرمانداری و دانشگاه نیشابور نیز ثبت شدهاست. این نام، همچنین بر پایهٔ شیوهنامهٔ آوانگاری کلی نامهای جغرافیایی ایران سازمان نقشهبرداری کشور؛ به گونهٔ آوانگارِ Neyšābur و نویسهنگارِ Neyshābūr ثبت شده؛ از این روی، گونهٔ نوشتاریِ درست این واژه در زبان انگلیسی Neyshabur است؛ اما نْیْشاپُور [Nišāpur] گونهٔ رایج خوانش نام این دیار، در متون انگلیسیزبان است. منابع انگلیسیزبان (به عنوان زبان بینالمللی) به نوشتار واژهٔ نیشابور به گونهٔ نْیْشاپُور (Nishāpur)-یعنی با حفظ همخوان (حرف بیصدای) «پ» (P)؛ به گونه پارسی این واژه- گرایش یافتهاند. به هر روی؛ در دانشنامههای پرکاربرد انگلیسیزبان همچون بریتانیکا، امریکانا و ایرانیکا، گونهٔ نوشتاری انگلیسیشدهٔ Neyshabur نیز پذیرفته شدهاست. همچنین نشابور [Nəšābur]، گونهٔ دگرگون و کوتاهشدهٔ نام نیشابور است که در گفتگوهای روزمرهٔ مردم، متون فارسی قدیم و همچنین نبشتههای ادبی و شعر کاربرد یافتهاست. یاقوت حموی (قرن هفتم هجری) یادآور شدهاست که مردم، این شهر را نَشاوُور مینامند.فریدون گرایلی، تاریخنگار معاصر، به نقل از زینتالمجالس مجدالدین محمد حسینی، گونههای دیگری از این نام، همچون نشاور، نشابور را ثبت کردهاست. در متون ادبی کهن فارسی، کاربرد گونهٔ نشابور، بسیار رایج است. چنانکه در حکایتهای کتاب اسرارالتوحید میخوانیم: «شیخ ما، به نشابور بود؛ بازرگانی، شیخ را تنگی عود آورد و هزار دینار نشابوری» خاقانی شروانی در بیتی از قصیدهاش در وصف خراسان، از نشابور میگوید:
و مهستی گنجوی فرارسیدن بهاران در مرو و بلخ و نشابور و هرات را چنین به تصویر کشیده شدهاست:
گونهٔ نشابور هنوز هم در زبان نیشابوریان و بیان اهالی نیشابور امروز، رایج است و آوانوشت آن [Nəšābur] میباشد. گفتنی است: واکه (حرف صدادارِ) ə در آوانوشت واژه نشابور [Nəšābur]، واکهای میانجی است که در زبان فارسی معیار امروز، کاربرد ندارد.
نامهای دیگر
نامهای پرشمار که در جای جای اسناد و متون تاریخی به آنها اشاره شدهاست، دستاورد حضور پایدار و هموارهٔ نیشابور در گذر دورانهاست. برخی از اینها نام رایج شهر بوده و شماری دیگر عنوانها و لقبهایی است که از سوی اهالی دانش، فرهنگ و سیاست؛ به سبب رویدادها یا ویژگیهایی به این دیار داده شدهاست. رئونت، ابرشهر، نیشاپور و شادیاخ (و مشتقات آنها) نامهایی است که این بوم، در دوره یا دورانهایی از تاریخ به آنها شناخته میشده؛ دهلیز مشرق و مغرب، دارالعلم، کلانشهر مشرقزمین، چشم خراسان، دارالملک، دارالاماره، امالبلاد، شادجهان، ایرانشهر، جهانشهر، خزانه مشرق و معدن فضلا و منبع علما و … نامهای دیگری است که در توصیف ویژگیهایی از این شهر، در منابع مختلف ثبت گردیدهاست.
در اوائل دولت اسلام نیشابور به «ابرشهر» نیز معروف بود و به همین نام در سکههایی که خلفای اموی و عباسی در آن شهر ضرب کردهاند یاد شدهاست. مقدسی و برخی از مورخان دیگر آن را «ایران شهر» نیز ضبط کردهاند. ولی گویا این نام فقط عنوان دولتی یا عنوان رسمی و افتخاری آن شهر بودهاست.
پیشینه
دوران اساطیری
سرآغاز و پیدایش نیشابور، همچون بسیاری از شهرهای تاریخی و دیرپای جهان، در هالهای از اسطوره و افسانه در پیچیده و در نگاهی کلی به منابع، سیمای نیشابور به عنوان یک بوم و شهر اساطیری و در اندازهٔ یکی از مراکز مهم این دوران توصیف میشود.
آغاز آفرینش
رَئِوَنْت (به پارسی میانه: رِیوَنْد) کهنترین نام در اطلاق به حوزهٔ جغرافیایی ناحیهٔ نیشابور است که در نسک ایرانی اَوِستا از آن، سخن رفتهاست. بر پایهٔ روایت ایرانی آغاز آفرینش در نسک بندهش از کوه ریوند (در ناحیهٔ نیشابور خراسان) در شمار ۲۲۴۴ کوهی نام برده شده که از البرز فراز رستند. همچنین در جایی دیگر از همین نسک، در جریان ماجرای نبرد اهریمن با آب؛ به پیدایی دریاچهای به نام سووَر (سوبر یا سوگر) اشاره شده که در ابرشهر بوم (=ناحیهٔ نیشابور) بر سر کوه توس جای دارد. و چنانکه در گزارش رویدادهای دورانهای بعد آمدهاست: آذربرزینمهر در نزدیکی دریاچهٔ سوور و بر روی کوه ریوند قرار داشتهاست. و ابوعبدالله حاکم؛ انوش پسر شیث پسر آدم را نخستین شخصیتی معرفی نموده که کهندژ نیشابور را بر سنگی بزرگ، سفید، مدوّر (دایرهشکل) و املس (نرم و هموار) بنا گذاشت چنانکه مردمان آن روزگار، این بنا را دژ سنگی (قلعهٔ حجریه) میخواندند.
پیشدادیان
پیشدادیها نخستین فرمانروایان ایرانزمین، در دوران اساطیری؛ هوشنگ، تهمورث، جم، فریدون و منوچهر سرشناسترین آنها هستند که قهرمانانی همچون آرش، گرشاسب و رستم؛ و دشمنانی همچون افراسیاب و ضحاک دارند. بر پایه نوشتار تاریخ الحاکم، در این دروان؛ شخصیتهایی همچون ذوالایکه، افراسیاب ساحر و ایرج پسر فریدونبر دژ-قلعه نیشابور دست یافته، آن را بازسازی نموده و بر گستره و آبادانی آن افزودهاند؛ اما در دوران منوچهر بود که بر پیرامون کهندژ، خندقی حفر نمودند و آتشکدهای برپای داشتند؛ چنانکه پس از آن، گروش مردمان و آبادانی آن، روزافزون گردید. اما حمدالله مستوفی بنیانگذار نیشابور را تهمورث دیوبند معرفی کردهاست. و بر پایه روایتی ایرانی؛ در روزگار تهمورث بوده که آتشدان پشت گاو اساطیری سریشوگ، به دریا افتاد و سه آتش فروزان در ژرفای دریا درخشان ماندند و آن سه آتش نوپدید: گشنسب، فرنبغ و برزینمهر بودند.
کیانیان
کیانیها، سلسلهای از فرمانروایان اساطیری ایران هستند که دوران آنان با رویدادهای پهلوانی و همچنین گسترش آیین مزدیسنا در ایرانزمین پیوند خوردهاست. بر پایهٔ گفتار شاهنامه؛ کیکاووس پس از در هم شکست سپاه افراسیاب، به سوی پارس آمد و جهان را به شادی، چنین بیاراست:
در پارهای از بندهش، از دستان پور سام یاد شده که پادشاهی سکایان و نیمروز را از پدر گرفت و کدخدایی ابرشهر (= نیشابور) را شکوه بخشید. و باز در شاهنامه است که کیخسرو پس از تعقیب افراسیاب، و در راه بازگشت به ایران، از چاچ و سغد و بخارا و جیحون و بلخ و طالقان و مرورود گذر کرد؛ آنگاه:
و سرانجام؛ کیویشتاسب (گشتاسپ)، در پی گرویدن به انوشهروان زرتشت؛ آذر بُرزینمِهر -یکی از این سه آتش بهرام- را که تا آن زمان، در جهان میوزید و از جهانیان، نگاهبانی میکرد؛ بر فراز کوه رِیوَنْد (رَئِوَنْت) (در نزدیکی نیشابور) به دادگاه نشانید (پابرجای کرد). رِیوَنْد، همچنین شهری در نزدیکی نیشابور (و محله و ناحیهای پیوسته به این شهر) است که آن را از پایتختهای اساطیری ایرانزمین و پایتخت گشتاسب دانستهاند. یاقوت حموی، نیز گشتاسب را بنیانگذار ربع بشتفروش (بُشتَنفُروش) نیشابور معرفی نمودهاست. اما پس از گشتاسب، بهمن پور اسفندیار بر تخت نشست و او دخترش (همای) را بر پسرش (ساسان) برتری داد و ولیعهد خویش ساخت؛ و ساسان، رنجیده از پدر به شهر نیشاپور پناه برد:
ساسان، دختری از خاندان بزرگان شهر را به همسری گزید و از این پیوند، پسری به نام ساسان پدید آمد. ساسان چون بزرگ شد به شبانی پرداخت. چنانکه:
واین ساسان، هموست که سه شب پی در پی، به خواب پسرش (بابک) میآمد و بابک، در خواب شب سوم، آذران فرنبغ و گشنسب و بُرزینمهر را در خانه ساسان میبیند که میدرخشند و به کیهان، روشنی میبخشند. و برزینمهر، سومین آتش درخشان روشنگر، در دورانهای بعد، در کوه رِیوَنْد در شمال غربی نیشابور زبانه میکشیدهاست.
دوران پیشاتاریخی
یافتههای کاوشهای باستانشناسی ناحیهٔ نیشابور که تا امروز به سرانجامی رسیدهاند؛ نشانگر پیدایی آثار دورههای گوناگون پیشاتاریخی و تاریخی، از نوسنگی گرفته تا ساسانی، در این ناحیه است.
- محوطهٔ پیشاتاریخی تپهٔ برج: با نظر به آثار قابل مشاهده در این محوطه، محدودهای در حدود شانزده هکتار را در بر میگیرد در شانزده کیلومتری جنوب شرقی شهر کنونی واقع شدهاست. پیشینه این محوطه با قدمت حدود ۵۵۰۰ پیش از میلاد به دوره نوسنگی جدید بازمیگردد. یکی از یافتههای برجستهٔ این محوطه، اسکلت زنی حدود ۴۵ ساله همراه با یک قطعه فیروزهٔ سوراخشده در نزدیکی کمر است؛ آزمایش C14 روی استخوان ساق پای اسکلت، گاهنگاری مطلق ۴۳۶۰ پیش از میلاد را نشان میدهد.
- محوطهٔ پیشاتاریخی شهرک فیروزه: قدمت این محوطه به دورهٔ برنز جدید (اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش از میلاد) میرسد در شمال غربی شهر کنونی و در پهنهٔ شرقی رودخانه فاروب رومان قرار دارد. از یافتههای برجستهٔ این محوطه میتوان به دو کورهٔ پخت سفال (که فضاهای دستکند درون زمین آنها برجای مانده) اشاره نمود.
- محوطه پیشاتاریخی تپهٔ بلوچ: که قدمت آن به دورهٔ نوسنگی (حدود ۵۵۰۰ تا ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد) میرسد در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر نیشابور و در شرق باغ نشاط تقیآباد از توابع شهرستان فیروزه امروزین، واقع شدهاست. نهشتههای باستانی این دوره، گاهنگاری چند دوره با فواصل زمانی از جمله دوره مس، سنگ و آهن را در کنار هم نمودار میسازد. ویژگی برجسته این محوطه پیشاتاریخی؛ فراوانی دستینهها و ابزارهای سنگی است که با شماری از اشیاء و ابزارهای برنزی و گل پخته و همچنین سازههای گودالی پخت نان و کوره همراه شدهاست.
افزون بر محوطههای پیشاتاریخی یادشده؛ در جایهای دیگری از ناحیهٔ نیشابور همچون کریمآباد، جنوب غربی شهر و یوسفآباد آثاری متعلق به عصر مفرغ و عصر آهن نیز کاوش شده؛ و گفتنی است که کاوشهای باستانشناسی ناحیهٔ نیشابور، هنوز به سرانجام بایستهٔ خود نرسیده و عرصههای کاویده نشدهٔ بسیاری در پیش روی باستانشناسان است.
دوران تاریخی پیش از اسلام
هخامنشیان
رَئِوَنْت کهنترین نام جغرافیایی در اطلاق به ناحیهٔ نیشابور که در اَوِستا -کهنتری نوشتار ایرانی- از آن، یاد شده؛ نام کوهی است که آتشکده نامدار آذر بُرزینمِهر بر آن، جای داشته؛ مری بویس بر این باور است که آذران بُرزینمِهر، فرنبغ و گشنسپ، اگر نه پیشتر و در دوران هخامنشی، دستکم بایستی در اوایل دوران پارتیان نشانده شده باشند. همچنین ریچارد فرای نام ابرشهر (نام پیشین نیشابور) را ریشهگرفته از نامی کهن، به مفهوم شهر بالای هخامنشیان یا شهربانی بالای سلوکیان دانستهاست. یافتههای باستانشناسی در محوطه تاریخی سهتپه در جنوب دشت نیشابور، نیز بیانگر حیات تاریخی این ناحیه در دوران هخامنشی و اندکی پیش از آن و ارتباط نیشابور با همدان (فلات ایران) و ترکمنستان (آسیای مرکزی) است.
اشکانیان
ابرشهر؛ نام پیشین نیشابور، به معنی شهر آپارناک (Aparnak یا Aparnoie یونانی؛ شهر اپارنی یا اپرنی) برجستهترین قبیله از سه قبیله داهه (Dahae) که دولت پارتیان (اشکانیان) را بنیان گذاشتند. یادکرد این شهر در نسک بندهش که ابرنکشهر نیز خوانده شده از شناختهشدگی و رونق ابرشهر در سرزمین پارت، نشان میدهد. و چنین به نظر میرسد بُرزینمهر -یکی از سه آتش مقدس کیش زرتشتی- که آتش خاص پارتیان بود و اشکانیان، خود را وقف این آتش مقدس نموده بودند و زائران بیشماری را در سرتاسر دورهٔ پارتی به زیارت آذر برزینمهر در این ناحیه، سوق میدادند. همچنین؛ نام ابرشهر بر روی سکهای از دوران فرهاد دوم اشکانی (حکومت: ۱۳۸–۱۲۸ پیش از میلاد) نقش بستهاست که حیات تاریخی این ناحیه را به عنوان محل استقرار ضرابخانه در این دوران، مستند مینماید. و مارکوارت در اشاره به پیشینهٔ نام کنارنگ در اطلاق به فرمانروای ابرشهر، چنین برداشت نموده که این فرمانروایی موروثی، به پیش از دوران ساسانیان (= پارتیان) بر میگردد که سرانجام؛ داوخواهانه، حکومت اردشیر ساسانی را پذیرا شده بودند.
ساسانیان
از نیشابور یا ابرشهر (= نام پیشین آن) در شماری از نبشتههای کهن همپیوند با دوران ساسانی یاد شدهاست، از این جملهاند:
- کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت: در این سنگنبشته که قدمت آن یه حدود سال ۲۶۲ میلادی میرسد؛ نام ابرشهر، به گونهٔ تمامِ اپارخشتر (= نیشابور و توابع آن) در جرگهٔ ۲۹ امارت و ایالت ایران دورهٔ شاپور یکم ساسانی یادشدهاست.
- سکههای ساسانی: ابرشهر در کنار شهرهای خراسانی مرو، بلخ، هرات و احتمالاً توس، خلم و سمرقند ضرابخانههای ساسانی بوده و نام این شهر بر سکههای پیروز، قباد، بهرام چوبین و خسرو اول نقش بستهاست.
- متن ارمنی شهرستانهای ایرانشهر: در این متن که نوشتهٔ موسی خورنی (تولد بین سالهای ۴۰۵ تا ۴۱۰م) است؛ از ابرشهر به عنوان یکی از ۲۶ استانِ کوست خراسان -از کوستهای چهارگانهٔ ایران- نام برده شدهاست.
- متن پهلَوی شهرستانهای ایرانشهر: این متن پارسی میانه که در اواخر دوره ساسانی نگاشته شده؛ نیشابور را در شمار شهرستانهای کوستِ خراسان ایرانشهر و شاپور پسر اردشیر را بنیانگذار این شهرستان، معرفی نمودهاست.
- سیاست و حکومت: قدیمترین رویداد ثبتشدهٔ این ناحیه در دوران ساسانی؛ به نقل از تاریخ طبری، مرتبط با اردشیر بابکان (حکومت: ۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) است چنین که او پس از بهدست آوردن قدرت، شهرها و مناطق مختلف ایران از جمله ابرشهر را تحت سلطهٔ خویش درآورد. بنا به نوشتهٔ تاریخ الحاکم، شاپور پسر اردشیر، شهر نیشابور قدیم را در پیرامون کهندژ باستانی بنا کرده و از دفع حملهها و مزاحمت اتراک بر این شهر، خبر دادهاست. در روایت متن پهلوی شهرستانهای ایرانشهر؛ پهلیزک تورانی (pablēzag [Ī] tūr)، فرمانروای این مهاجمان است. این شهر در ۴۳۰م، اسقفنشین نسطوریان بود. و در حدود ۴۲۲ تا ۴۴۹م؛ یزدگرد دوم برای نزدیکی به مرزهای شمال خاوری کشور و رویارویی با تاخت و تاز و آزار اقوام کیدار و خیون (هون)؛ نیروی خود را در این ناحیه مستقر ساخت و پایتخت خود را از تیسفون به نیشابور (ابرشهر) منتقل نمود. همچنین در شماری از متون تاریخی رویدادهای: حضور قباد (حکومت: ۴۸۸–۴۹۸م) در ابرشهر و ازدواج ولی با دختر یکی از بزرگان شهر؛ به دنیا آمدن انوشیروان در این ناحیه؛ سکه زدن بهرام چوبین (در حدود ۵۹۰ تا ۵۹۱م) به نام خود در این شهر (در زمان شورش بر هرمز)؛ و فرونشاندن شورش پادگان ابرشهر به دست سمبات باگراتونی، از مرزبانان خسروپرویز ثبت شدهاست. نیشابور (ابرشهر) در دوران ساسانی، مرکز ناحیهای گسترده بود که رستاکهایی همچون ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام و زاوه از رستاکهای آن بودند. مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود. در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب شاه داشتند و نیشابور یکی از ولایتهای ۲۶گانهٔ ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده میشد. در نگاهی کلی؛ نیشابور (ابرشهر) این دوران، یکی از پایگاههای فرمانروایی و پایتختهای ساسانی است که به خاطر آتشکدهٔ بزرگ نامدار آذر برزینمهر در ناحیهٔ ریوند زیارتگاه مشهور ایران؛ در جایگاه یکی از مراکز فرهنگی-مذهبی ایران دوره مزدیسنایی نقشآفرینی نمودهاست.
- اقتصاد و فرهنگ: شاپور -که از وی به عنوان بانی شهر در دوره ساسانی، نام برده شده- به امور تجارت و اقتصاد، توجهی ویژه داشت؛ او در راستای نیرومندسازی موقعیت اقتصادی ابرشهر، نواحی شمال شرق ایران را -که در سیطرهٔ کوشان بود- تصرف نموده و فرمانروایانی -از جمله شاهزاده پیروز- را که پیرو وی بودند، بر این ناحیه نهاد. بهطور کلی؛ موقعیت ویژهٔ جغرافیایی نیشابور که در چهارراه ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب در بخش خاوری ایران قرار گرفته مورد توجه ساسانیان قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از سنگرهای استوار در برابر یورشهای بیگانگان شرق قلمرو امپراتوری و پایگاه برقراری امنیت در جبههٔ شرقی راه ابریشم بهره بردند. قرارگیری در این مسیر که شاهراه شرق به غرب قلمرو ساسانی بهشمار میرفت؛ رونق شهر را در جایگاه یکی از مهمترین منزلگاهها و باراندازگاههای کاروانهای تجاری فراهم نمود. به گونهای که ساختارهای نظام توسعهیافتهٔ اقتصادی از جمله: نظام روشمند دریافت مالیات و نهاد رسمی ضرابخانه (در اندازهٔ یکی از ضرابخانههای عمدهٔ دوره ساسانی) در این شهر مستقر گردیدند. آثار و میراث هنر و صنعت سفالگری برجای مانده در کهندژ نیشابور نیز نشانگر رونق اقتصادی و زیستگاهی این شهر به عنوان یکی از مراکز عمدهٔ سفالگری شمال شرق ایران در نیمهٔ سده ۴ تا نیمه سدهٔ ۷ میلادی (همزمان با ساسانیان) است. در این دوران؛ آذر برزینمهر، یکی از سه آتشکده بزرگ و زیارتگاه مشهور ایران ساسانی، در ناحیهٔ ریوند نیشابور شعله میکشید و این بوم، به عنوان یکی از مراکز فرهنگی-مذهبی ایران دوره مزدیسنایی نقشآفرینی مینمود و برآمدن شخصیتهایی همچون برزویه، مزدک و آغاز دعوت مانی و حضور مسیحیان نسطوری نمودهایی از گونهگونی و پویایی فرهنگی و اجتماعی این ناحیه در دوران ساسانی است.
دوران اسلامی
سده اول و دوم هجری
۶۴۰م- ۷۵۰م
بیشتر تاریخنویسان، فتح اسلامی نیشابور را در ۶۴۳ به هنگام خلافت عمر بن خطاب ثبت کردهاند. برخی نیز این رویداد را در ۶۵۰م را به هنگام خلافت عثمان بن عفان نوشتهاند، بودن شماری از صحابهٔ پیامبر اسلام در سپاه خلافت راشدین، یکی از دلایل فتح بیجنگ این شهر ذکر شدهاست. حاکم نیشابوری نوشته که در۶۴۳م با صلحنامهٔ کنارنگ و عبدالله عامر فتح اسلامی به آن درآمد.
بههنگام امارت زیاد بن ابیسفیان، خراسان چهاربخش (رَبع) شد و نیشابور مرکز یکی از چهاربخشهای خراسان برگزیده شد.
سده سوم تا آخر پنج هجری
۷۵۰م-۱۰۷۷
پایهٔ توسعهٔ نیشابور در سدههای میانه را، شهرنشینی نهادینهشده در دورهٔ ساسانی در آن منطقه میدانند؛ از مراکز بزرگ اقتصادی راه ابریشم بود که بخشهای مرکزی فلات ایران را با خوارزم و ماوراءالنهر مرتبط میساخت. ابن رسته، مقدسی، اصطخری، ابن حوقل و یاقوت حموی دربارهٔ نیشابورِ سدههای میانهها نگاشتهاند یا در پژوهشهایشان به نیشابور نیز سفر کردهاند. ابن رسته این شهر را «صحرایی ـ کوهستانی» خوانده که زیرشهرهایی داشته مانند: جام، باخرز، جوین و بیهق؛ سپس، سیزده روستا و چهار ربعِ شهر نیشابور را نام میبرد که ریوند، تکاب، بشتفروش و مازول بودهاند و روستاها نیز شامل استوا، ارغیان، اسفراین، پُشت، رخ، زاوه، زوزن، اشبند و خواف بودهاند.
در ۸۱۵م، علی ابن موسی الرضا، هشتم شیعیان اثناعشری و ولیعهد مأمون عباسی به نیشابور درآمد، از سوی محدثان بسیار گرامی داشته شد و حدیث سلسلة الذهب را به درخواست آنان بیان کرد.
در تمام خراسان به نظر ابن حوقل شهری خوشهوا تر و آبادتر از نیشابور نبود. ثروت بازرگانانش بسیار بود و هر روز کاروانی تازه به آن شهر میرسید و انبارهای آنجا را از کالاهای گوناگون پر میکرد و پارچههای نخی و ابریشمی آن شهر به نواحی دیگر حمل میشد. مقدسی پس از تأیید این گفتهها گوید نیشابور چهل و دو محله دارد که برخی از محلات آن هریک بهقدر نصف شیراز است. خیابانهای بزرگ آن که به دروازهها منتهی میگردد از پنجاه خیابان کمتر نیست. مسجد جامع آن دارای چهار صحن است و از آثار عمرو لیث صفاری است. عمارت بزرگ مسجد دیوارش با کاشیهای زراندود آراستهاست و خود مسجد یازده در دارد و دارای ستونهای مرمر و سقفها و دیوارها همه پاکیزه و آراستهاست. رودخانه نیشابور هفتاد آسیاب را در سر راه خود میگرداند. از این رودخانه قناتهای متعددی آب میگرفت که زیر خانهها جاری بود. یاقوت گوید با وجود ویرانیهایی که از زمینلرزه سال ۵۴۰ در نیشابور حادث گردید و پس از آن در سال ۵۴۸ تاختوتاز و غارت عشایر غز به وقوع پیوست باز در تمام خراسان نقطهای از خراسان آبادتر نیست.
امیرنشین طاهریان در ۸۲۱ بهدست طاهر بن حسین در مرو استقلال اعلام کرد. در ۸۳۰ نیشابور پایتخت امیرنشین طاهریان شد و پس از مرو، دومین پایتخت آنان بهشمار میرود. داستانی دربارهٔ بنیاننهادن شادیاخ در نیشابور به عبدالله بن طاهر نسبت دادهاند؛ که هدف از آن عدم مزاحمت سپاهیان برای مردم بودهاست.
این داستان را به دیگران، از جمله غازان خان نیز نسبت میدهند. کاخ شادیاخ، تا سده هفتم هجری، آبادان بود.
عبدالله بن طاهر پس از اخذ تصمیم خود مبنی بر عزیمت به خراسان، با شتاب تمام راه نیشابور را در پیش گرفت. وی سپس در سال ۲۱۵ ه.ق/ ۸۳۰ م، به مرو وارد شد و اقامتی کوتاه در آن شهر داشت، زیرا نیشابور را به عنوان پایتخت خویش برگزیده بود. وی نیشابور را به علت مزایایی که آن را مناسب پایتختی قرار داده بود، به عنوان مرکز حکومت خویش برگزید که از آن جمله آب و هوای نیکو را بیان میدارند. چنانکه عبدالله بن طاهر در پاسخ به چرایی گزیدن این شهر به پایتختی، هوای قوی، مردم سر به زیر و دارای عمر زیاد را عنوان کردهاست. همچنین ثعالبی نیز از پاکیزگی هوای این شهر در نزد یکی از طاهریان یاد کردهاست.
در کنار موارد مذکور میتوان دلایل دیگری را نیز برای این اقدام عبدالله بیان کرد اما در این میان، ممکن است دلایل سیاسی و نظامی که متأثر از حضور خوارج است، در اولویت باشند. در زمان تاختوتاز خوارج در خراسان، نیشابور در مرکز توجه آنان قرار داشت و در هنگام ورود عبدالله به خراسان نیز کانون این معضل بشمار میآمد، چنانکه علی بن طاهر، برادر و نایب عبدالله در حکومت خراسان، سراسر ایام کوتاه حکومتش را در درگیری با خوارج در نیشابور گذراند و سرانجام جان خویش را نیز در این راه از دست داد. دوران زمامداری محمد بن حمید طاهری پیش از عبدالله در خراسان به مرکزیت نیشابور، به ساخت عمارتهای متعدد و ستیز دایمی با خوارج سپری شد. شابشتی به نامهای از عبدالله به مأمون اشاره میکند که در آن، تعدد اقامتگاههای خوارج در اطراف نیشابور و اهمیت این منطقه را به همین سبب، گزارش میکند. در نتیجه حضور چشمگیر خوارج پیرامون نیشابور و نبرد حاکمان پیش از عبدالله با آنان، او را به توجه ویژه به این منطقه در راستای سرکوب این گروه واداشت.
به روایت حمزهٔ اصفهانی، سرزمینهای طبرستان و رویان نیز توسط مأمون به عبدالله واگذار شدند و امور اینچنینی که گسترش حکومت طاهریان را در پی داشت، موجب پررنگ شدن نقش نیشابور به عنوان پایتخت و شهری میشد که طاهریان از طریق آن بر سرزمینهای مختلف اشراف یابند و با دقت به ادارهٔ آن بپردازند. همچنین مرو به علت بافت قدیمیاش و محدودیتهای متأثر از آن، جاذبهٔ لازم را در برابر نیشابوری که دارای ظرفیت بیشتر برای احداث عمارتها و کاخهای جدید بود، برای حاکم مقتدر طاهری دارا نبود. اقدامات عمرانی عبدالله در نیشابور که مشتمل بر ساخت شادیاخ و عمارتهای تازه بود، نشانگر میزان علاقهٔ او به شهری بود که توانایی آبادی آن به سلیقهٔ خویش را داشت. اقدامات عبدالله آنچنان در آبادانی و گسترش نیشابور تأثیرگذار بود که موجب جذب عدهٔ زیادی از ادیبان و دانشمندان بدان شهر به موجب محاسن آن گشت و آن را در ردیف ثروتمندترین و پرجمعیتترین شهرها قرار داد.
در اوت ۸۷۲ یعقوب لیث صفاری بر نیشابور چیره شد. هنگامی که بزرگان نیشابور به مشروعیت او از سوی خلیفه خرده گرفتند، درباری باشکوه آماده ساخت، در حضور بزرگان شمشیرش را درآورد و گفت «امیرالمؤمنین را به بغداد نه این تیغ نشاندست؟ گفتند: بلی. گفت مرا بدین جایگاه نیز همین تیغ نشاند و عهد من و آنِ امیرالمؤمنین یکی است»
جغرافیدانانها در این دوره، نیشابور را به عنوان شهری پرجمعیت توصیف میکنند که به ۴۲ بخش با یک فرسخ طول و عرض بخش شده بود و ارگ، مرکز شهر و یک حومهٔ شهری بیرونی را دربرمیگرفت که مسجد جامع نیشابور در این بخش جای داشت. در کنار این مسجد بازار همگانی و پادگانی بهنام المعسکر، کاخ حاکم (ارگ)، فضای باز دوم با عنوان میدان الحسین و زندان جای داشتند. ارگ دو دروازه داشت و مرکز شهر چهار دروازه: دروازهٔ پل، دروازهٔ راهی که از مقیل میآمد، دروازهٔ قلعه (بابالکهندز) و دروازهٔ پل تکین. حومههای شهری دیوارهایی با شمار بسیاری دروازه داشتهاست. شناختهشدهترین بازارها المربع الکبیرة (نزدیک به مسجد جامع) و المربع الصغیرة بودند. مهمترین خیابانهای بازاری در حدود پنجاه تا بودند و در خطهای یکراست متقاطع در زوایای سمت راست، سراسر شهر را میپیمودند؛ همه نوع کالایی در این خیابانها فروخته میشد. نهرهای بسیاری که از وادی سقاورسرچشمه میگرفتند از روستای باشتنکار یا باشتقان به سوی پایین حرکت کرده و ۷۰ مایل را طی میکردند، از اینجا به بعد از نزدیک شهر عبور کرده و خانههایی با ذخایر آبی وسیع را ایجاد میکردند. باغهای پایینشهر نیز بدین شیوه آبیاری میشدند. منطقهٔ نیشابور همچو حاصلخیزترین ناحیه در خراسان برجسته بود.
کتاب تاریخ النیسابوریین در سپتامبر یا اکتبر ۹۹۸م بهدست ابوعبدالله حاکم نیشابوری نوشته شد؛ کتابی که به جغرافیا، تاریخ و علم حدیث در نیشابور پرداخته و بیش از ۲۵۰۰ تن از بزرگان نیشابور را معرفی و دلایل سرشناسی آنها را نه به شیوه تذکره که به صورت خلاصه یاد کردهاست. این اثر در سده هفتم قمری، بهدست محمد بن حسین خلیفه نیشابوری بازنویسی و بخشهای عربی آن به فارسی ترجمه شدهاست. خلیفه نیشابوری قسمتهایی از تاریخ نیشابور معاصر خود یعنی حدود سه قرن پس از متن اصلی کتاب را نیز به کتاب حاکم اضافه کردهاست. این کتاب را از آثار ارزشمندی میدانند که در حوزه تاریخنگاری محلی ایران نگاشته شده، گویا نسخهٔ کامل آن یافت شدهاست.
در سال ۴۰۱ (قمری)، قحطیِ بزرگی در نیشابور روی داد که بر اثر سرمازدگی کشاورزی در سال ۴۰۰ (قمری) بودهاست.
سده ششم هجری
۱۰۷۷م-۱۲۲۱م
بههنگام حملهٔ غزها به نیشابور در ۱۱۵۴م، جنگ داخلی مذهبی نیز در نیشابور رخ داد؛ «هر شب یک فرقه مذهبی به محله فرقه دیگر حمله میکرد و عدهای از آنان را میکشت» که نمونهای برجسته از درگیریهای مذهبی سده ششم هجری است، حتی اگر دو طرف از سوی دشمن مشترکی تهدید میشدند، از ستیزهجویی بازنمیایستادند.
در سال ۶۱۸ لشکریان مغول به فرماندهی چنگیزخان آن را تسخیر نموده به باد غارت دادند و یاقوت گوید مغولها در آنجا حتی یک دیوار هم برجا نگذارند. نیشابور پس از فتنه مغول دوباره آباد گردید و ابن بطوطه که در قرن هشتم آنجا را دیدهاست گوید که آنجا شهری معمور است و آن شهر از فرط حاصلخیزی و کثرت میوهها دمشق کوچک خوانده میشود. در نیشابور، به گفته ابن بطوطه، پارچههای ابریشمین بافته میشود و سوداگران از هر سو به آنجا رفتوآمد میکنند.
همهٔ منابع تاریخی دربارهٔ نبرد نیشابور (۱۲۲۱)، از سوی مسلمانان نوشته شدهاست. آنان حمله مغول و تأثیرات پس از آن را، به عنوان ضربهای رکود کننده در تاریخ نیشابور و در پی آن، تمدن اسلامی و ایران مطرح میکنند: «تبدیل به جویبارهای خون گردید، از سران مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.»
محمد خوارزمشاه در ۲۴ آوریل ۱۲۲۰ م به نیشابور وارد شد. مدّتی ماند و نیشابور نقش دربار خوارزمشاهیان داشت. عطاملک جوینی از چگونگی درهمآمیزی ازدحام و تشویش مردمان و نابسامانی سلطنت خوارزمشاهیان نوشتهاست. سلطان محمد در یک خطبهٔ نماز جمعه در نیشابور بیان داشت که «کارِ این مغولان بلایی آسمانی است، هرکس چارهٔ خویش کند و برود یا تسلیم شود.» سپس سه تن را مأمور ادارهٔ شهر کرد: «نظامالدین ابوالمعالی جامی»، «ضیاءالملک زوزنی» و «مجیرالملک کافی»؛ سرانجام برای شکار از نیشابور سوی اسفراین رفت. جبه نویان و سبتای همراه گردانهایی در ۱۳ مه ۱۲۲۰م به نیشابور رسیدند و حاکمان سهگانه پیام پیروی به آن دو فرستادند. کمکم شورشهایی علیه بود-وباش سربازان امپراتوری مغولان در ربع نیشابور شدّت گرفت. سپس تولُی از سوی چنگیز، خان مغول مأمور رسیدگی شد که او تغاجار نویان را فرماندهٔ سپاه خود برگزید. تولیخان در ۲۰ نوامبر ۱۲۲۰م (نیمهٔ رمضان) به مرزهای ربع نیشابور رسید. در این درگیریها، تغاجار نویان با تیر یک کماندار مرزدار نیشابور کشته شد.شهابالدین زیدری نسوی از تغییر تاکتیک فرماندهان مغولان نوشته که تا بیست شهر از توابع نیشابور را تصرف نکردند، قصد نشابور نکردند. پس از چیرگی امپراتوری مغولان بر مرو، نیشابور در ۱۶ ژوئن ۱۲۲۱ م به فرماندهی تولُی سقوط کرد و در فرمان امپراتوری مغولان جای گرفت.
اکنون در شهرستان نیشابور، آثاری از دورهٔ خوارزمشاهیان بهجامانده که دربرگیرندهٔ تپه-قلعههای چهار گوشلی، دختر، گلبو، دهنه حیدری، رضی و کلیدر هستند. همچنین سردابه یام و قلعهٔ کهنهٔ سرده از این دستهاند.
ابن ابیبرکات، علی سیفی، رضیالدین، امیرمعزی، ابوالفضل میدانی، ابن فندق، ابن ابوسعید، ابن ابی صادق، عبدالملک جونی، عمر خیام و فریدالدین عطار از برجستگان نیشابور در این دوره بودند.
ایلخانی-تیموری
۱۲۲۱م-۱۵۰۷م
پس از براندازی نیشابور در ۱۲۲۱م، ساختار شهری آن ناتوان شد و فراوردههای کشاورزیاش کاهش یافت. غازانخان و ابوسعید بهادرخان برای آباد ساختن، مکانهایی در ساخته شد، جمعیت شهر فزونی گرفت و برخی روستاها باز-آباد شده. شهر جدید را در شمال و غرب شهر قدیم ساختند. در ۱۳۳۹م یا ۱۳۴۰م، حمدالله مستوفی در نیشابور بود. در زمان، این شهر و منطقهٔ آن، آبادان و مهم در خراسان بهشمار میرفته. کشاورزی در منطقهٔ مرکزی نیشابور بسیار رونق داشته بهطوریکه او از چهل آسیاب در کنار رود میرآباد (بهگفتهٔ او: آببوستان) سخن گفته که همگی بیایست کار میکردهاست. شتاب و گنجایش این آسیابها را از تشابهی ادبی که او گفته میتوان دریافت: «تا کشاورزان از دوختنِ سرِ یک جوال فارغ میشدند، یک خروار غلّه آرد میشد.» در بهار ۱۳۸۱م نیشابور بینبرد بهدست تیمور گرفته شد. در ۲۶ ژوئیه ۱۴۰۴م روی گونزالس دی کلاویخو سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا نزد تیموریان، به نیشابور رسید.
در ۱۴۰۵م زلزلهای شدید نیشابور را لرزاند که گویا پسلرزههایش تا چند روز پیوسته بوده. در ۲۰ آوریل ۱۴۴۷م، جنگی داخلی میان تیموریان در نیشابور رخ داد. ابن بطوطه جهانگرد مغربی، احتمالاً در دهه ۱۳۳۰ (میلادی) به نیشابور درآمد و این شهر را توصیف کرد:
یکی از شهرهای چهارگانهای است که پایتختهای خراساناند، از برای فراوانی میوهها، بوستانها، آبها و زیباییهایش «دمشق کوچک» نامیده میشود. چهار نهر در آن روان است، بازارهایش نیکو و گستردهاست، مسجد نوساختهاش در میانهٔ بازار است که چهار مدرسه در کنارش میباشد و آبوارههای فراوانی دارد.
او همچنین از گونههای پوشاکبافی در نیشابور نام میبرد که از حریر بافته میشدند که برای فروش به هند میبردند.
در ۱۴۹۳م مسجد جامع نیشابور با تلاش پهلوانی به نام علی بن بایزید کرخی (احتمالاً هراتی) ساخته شد که تا کنون برجامانده و کهنترین سازه در محدودهٔ کنونی نیشابور است. مدرسه گلشن، آرامگاه عطار، آرامگاه مغربی، قلعه شورگز و کاروانسرای فخر داوود از بناهای ساختهشدهٔ این دوران در نیشابور بوده که هنوز پابرجاست.
سراجالدین سگزی، حسن جوری، حسن متکلم و لطفالله نیشابوری از مشاهیر نیشابور در این دورهاند؛ جمالالدین شریف (شام سپس مصر) محمد بکتاش (آناتولی) و منجّمه (شام) از جمله برجستگانی نیشابوریاند که در این دوره از زادگاه خود کوچ کردند.
صفوی
۱۵۰۱م-۱۷۳۶م
در ۱۵۸۱م در پی ناسازگاریهای طوایف خراسان، قلعهٔ نیشابور محاصره شد. این نبرد میان دو سپاهِ موافق و مخالف حکومت مرکزی صفویان رخ داد؛ یک سپاه به فرماندهی مرتضیقلی پرناک و محمد روملو برای پشتیبانی از حکومت مرکزی صفویان (شاه محمد خدابنده) آماده شده بود و دیگری به فرماندهی علیقلی شاملو و قلیخان استاجلو برای پشتیبانی از عباس میرزا (بعدها شاه عباس یکم).
نتیجهٔ این نبرد محاصره قلعهٔ نیشابور بهدست طوایف شاملو و استاجلو، عقبنشینی طوایف تکلو و ترکمان، به سلطنت رساندن شاه عباس یکم در خراسان و سرانجام عقبنشینی طوایف شاملو و استاجلو به هرات بود.
در ۱۵۹۲م شاه عباس یکم در پی اختلافات شیبانیان و صفویان، نیشابور را از چیرگی شیبانیان درآورد.
از پنج سنگنوشته در مسجد جامع نیشابور، دوتای آن وابستهٔ شاه عباس یکم است که در دو سوی درگاه شمالیاش نصب است. این سنگنوشتهها، فرمانهایی از او دربارهٔ «کاهش مالیات و نپرداختن آن»، «تشویشزدایی مقامداران حکومتی از مردم نیشابور» به تاریخ رمضان ۱۰۲۱/ اکتبر ۱۶۱۲ میباشد.
کاروانسرای شاهعباسی، کاروانسرای قدمگاه، بازار سرپوشیده، گرمابه گلشن، آرامگاه فضل، مسجد محمد محروق، مسجد و زیارتگاه قدمگاه، سرای زهدی و گرمابهٔ کهنهٔ بازار از یادگارهای دورهٔ صفوی در نیشابور است.
امامقلی خاکی، محمدحسین نظیری، عبدی، شاهمحمود، محمدیحیی سیبک، کاتبی ترشیزی، میرمحمد مخدوم، شاهمحمود رهی از برجستگان نیشابوری در این دو سده و چند دههٔ صفویاند.
سعادت علی خان، زادهٔ ۱۶۸۰ در نیشابور (با ناماصلی میر محمدامین موسوی نیشابوری) به هند کوچید و سلسلهٔ نوابهای اَوَدْهْ در شبهقارهٔ هند را به سال ۱۷۲۲ بنیان نهاد که تا ۱۸۵۶ ادامه داشت.
افشاری-قاجاری
۱۷۳۶م-۱۷۹۶م
۱۷۸۹م-۱۹۰۰
احمدشاه درانی در بهار ۱۷۵۱م با پشتیبانی توپخانهٔ سنگینش خانات نیشابور را تصرف کرد و شاهرخ نوهٔ افشار را بر خراسان فرمانروایی داد. جیمز بیلی فریزر که در ۱۸۲۲م به نیشابور رسید، در اینباره نوشت:
به شهادت کسانی که آن رویداد را دیدهاند و هنوز زندهاند بلاهایی که از هجوم افغانها بر سر ساکنان نیشابور آمد دستکم از مصیبتهای ناشی از هجوم مهاجمان تاتار نداشت. به گفتهٔ یکی از سالخوردهترین ساکنان نیشابور هجوم احمدخان شهر را چنان ویران ساخت که در درون دیوار نیشابور یک خانه مسکونی نماند و مدتها این نابسامانی و دربدری ادامه داشت.
او طول شهر را چهار هزار قدم و جمعیت آن را بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر گمان زد، بازار اقتصادی این شهر را راکد بیان کرد. در قحطسالی ۱۸۷۱م جایگاه اقتصادی نیشابور را بسیار ناتوان کرد بهطوریکه از ۶۰۰ باب دکان فقط ۱۵۰ باب پویا بود و دکانداران بهسختی از فروش نیازمندیهای سادهٔ روزانه میگذراندند.
جرج کرزن در ۱۸۵۵م از راه دروازه پاچنار به نیشابور درآمد، در اینباره نوشت که «مدتها پیش از ورودش، دیوارهای شهر فروریخته بود و برج و باروهایش ویران گشته، ایوان و گلدستهٔ مسجد جامعش از دور نمایان بودهاست.»
یک ستون در روزنامهٔ The Gazette Times به تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۱۱م دربارهٔ جایگاه عمر خیام، آرامگاهش و گمنامیاش در نیشابور نوشته شد که نخستین جملهٔ آن این است:
این مَثَل که «یک پیامبر در سرزمین خود هیچ احترامی ندارد» در نیشابور، زادگاه عمر خیام، یک اثباتِ نمایان دارد.
در دهههای پایانی سده نوزدهم م، شهر نیشابور بهشکل مربع-مستطیل بود که پیرامون آن به ۳۳۰۰ گز (۳۴۳۲ متر) میرسید. دو راه یکی شرق-به-غرب و دیگری جنوب-به-شمال داشته که این دو در میانهٔ شهر چهارسوقی (چهارراه) میساختهاند و که بازار نیشابور را چهار بخش میکردهاست. این چهار بازار از هر سو به دروازهای میرسیده. دروازهٔ جنوبی «عراق»، شرقی «مشهد»، جنوبشرقی «ارگ» و غربی «پاچنار» نام داشتهاست. حدود ده هزار نفر ساکنان شهر در چهارکوی «استخر»، «بالاگودال»، «سرسنگ» و «سعدشاه» زندگی میکردند و بیشتر اهالی، کشاورز و معدنچی (فیروزه و نمک) بودهاند. بخشی نیز دکاندار بودهاند و شریفتبارها (سادات) مستمری ویژه داشتهاند و از سوی دولت در پرداخت مالیات، معاف بودهاند. در این دوران، نیشابور ۱۱ گرمابه، دو مدرسه و دو کاروانسرا و ۴۵۰ دکّان داشتهاست.
در ۱۹ ژوئن ۱۸۶۶م ناصرالدین، شاهِ قاجار، در نیشابور بارعام میدهد. او سالروز میلادش را در جشن گرفت و در سخنرانیاش این شهر را ستود.
سدهٔ بیستم
در نخستین دورهٔ مجلس شورای ملی (۱۹۰۶–۱۹۰۹)، نیشابور نمایندهای نداشت و در دورههای هجدهم و نوزدهم مجلس شورای ملّی (۱۹۵۶–۱۹۶۰/ ۱۹۶۰–۱۹۶۴)، عبدالله سعیدی به نمایندگی نیشابور برگزیده شد که نخستین نمایندهٔ بومی از نیشابور بودهاست. در ۱۹۳۱م، دارالإمارهٔ نیشابور برچیده و شهرداری نیشابور (بلدیّه) نهادینه شد. دروازهها، برجها، بارو و ارگِ نیشابور همگی در پی نوینسازی شهر، ویران شدهاند. صنعتهای برق، سینما، چاپ در دو دههٔ سی و چهل میلادی به نیشابور درآمد.
«مهدی ملکافضلی» (۱۸۷۸ اردکان - ۱۹۶۵ نیشابور)، مشهور به بقراط الحکما، نخستین پزشک نوآموختهٔ ایرانی بود که و پزشکی نوین را در نیشابور پایهگذاری کرد. او همچنین دبستان بهنام شاهدخت را در ۱۹۳۲/ ۱۳۱۱ ساخت که نخستین آموزشگاه نوین ویژهٔ دختران در نیشابور بود؛ امروزه اثری از آن بهجانمانده.
نخستین برنامههای باستانشناسی در نیشابور بهدست موزهٔ هنر کلانشهر نیویورک ۱۹۳۵-۴۰م انجام گرفت و این گروه در پایان سال ۱۹۴۷ و آغاز ۴۸م (زمستان ۱۳۲۶)، آخرین فصل کاوشهای خود را پایان داد. در ۱۹۴۰م، دبیرستان عمر خیام و سینما خیّام ساخته شدند؛ سپس سینماهای ایران و آسیا که هر سه در پی ناآرامیهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، ویران یا سوزانده شدند. در همین سال، صنعت چاپ در نیشابور با یک دستگاه دستی (یک ربعی) راهاندازی شد، سپس در ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ دستگاه خودکار چاپ (هایدلبرگ) راه افتاد.
۱۸ اوت ۱۹۴۰م/ ۲۷ مرداد ۱۳۱۹، کمالالملک پس از مدتها زندگی در روستای حسینآباد درگذشت و پیرامون آرامگاه عطار دفن شد. حدوداً در ۱۹۴۵م/ ۱۳۲۳، نخستین دستگاه اتوبوس مسافربری به نیشابور درآمد.
در ۱۹۵۰م/ ۱۳۲۹، شهرستان نیشابور مرزبندی و مستقل سیاسی شد. ایستگاه قطار نیشابور، در ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۶م/ ۱ مرداد ۱۳۳۵ رسماً گشایش یافت. در ۱ آوریل ۱۹۶۳م/ ۱۲ فروردین ۱۳۴۲ از آرامگاههای نوساختهٔ عمر خیّام و کمال الملک و آرامگاه بازساختهٔ عطار بهدست شهبانو فرح و محمدرضا شاه پهلوی رونمایی شد. تصوّف در نیشابور که ریشهای کهن از سدههای نخستین اسلامی داشتهاست، در حدود دهٔ هفتاد میلادی با تلاشهای «محمدرضا محقق نیشابوری» و سید ابوالفضل برقعی قمی برچیده شد. فریدون گرایلی در ژوئن ۱۹۷۸م/ تیر ۱۳۵۷ اثر خود بهنام نیشابور، شهر فیروزه نشر داد که نخستین کتابی بود که در دوران نوین دربارهٔ تاریخ نیشابور نگاشته شدهاست.
حسین فریدون نخستین فرماندار نیشابور پس از انقلاب اسلامی بود. پانزدهمین گردهمایی جهانی پیش آهنگان برنامهریزی شدهبود که در ژوئیه ۱۹۷۹/ مرداد ۱۳۵۸ در نیشابور برگزار شود که به سبب بیثباتی سیاسی-اداریِ پس از انقلاب، لغو شد.
سیل بوژان ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۷م/ ۲ مرداد ۱۳۶۶ رخ داد و بر اثر آن حدود ۴۰۰ نفر کشته شدند. نیروگاه سیکل ترکیبی نیشابور در ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ بهراه افتاد. در ۱۳ مارس ۱۹۹۷/ ۲۳ اسفند ۱۳۷۵ یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰وابستهٔ نیروی هوایی ارتش ایران که از دزفول به مشهد میرفت، در نزدیکی کوه شیرباد سقوط کرد و ۸۶ سرنشین آن کشته شدند. ساخت افلاکنمای عمر خیام از ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ اجرایی شد که هنوز گشایش نیافتهاست.
سدهٔ بیستم و یکم
در ۲۱ ژوئن ۲۰۰۱/ ۳۱ خرپداد ۱۳۸۰، از رئیسجمهور خاتمی در نیشابور استقبال بزرگی شد. در ژوئن و اوت ۲۰۰۳، همزمان با گفتگوهای مقامداران محلی نیشابور در اعتراض به تقسیم استان خراسان، آشوبهای خیابانی نیز شدت گرفت.
فاجعه قطار نیشابور در ساعت ۰۹:۲۰ صبح، روز ۱۸ فوریه ۲۰۰۴/ ۲۹ بهمن ۱۳۸۲ در نزدیکی ایستگاه خیام در ۱۷ ک. م شرق ایستگاه مرکزی شهر نیشابور رخ داد که در پی آن ۲۹۵ کشته و ۴۶۰ نفر زخمی شدند که از این فاجعه بهعنوان بزرگترین حادثهٔ راهآهن در ایران یاد میشود؛ فرماندار (مجتبی فرهمندنکو)، معاون فرماندار (غلامپور)، رئیس اداره برق (خاکباز) و رئیس اداره آتشنشانی نیشابور و ۱۴ نفر از امدادگران آتشنشانی جزو کشته شدگان این حادثه بودند.
زلزلهٔ ۱۹ ژانویه ۲۰۱۲/ ۲۹ دی ۱۳۹۰ با حداکثر دامنهٔ ۶ ریشتری به مدت ۷ ثانیه در عمق ۱۰ ک. م سطح زمین، حوالی باغرود در ۱۱ ک. م شمال شهر نیشابور را لرزاند که با ۱۲۵ پس لرزه همراه بود، یک کشته و ۲۴۹ زخمی به جای گذاشت. در ۷ مارس ۲۰۱۶/ ۱۷ اسفند ۱۳۹۴، نیشابور پس از اهواز، دومین پایتخت کتاب ایران برای سال ۱۳۹۵ برگزیده شد. در فاجعهٔ منا (۱۳۹۴) (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵) در مکه، ۴۴ نفر از زائران نیشابوری جان باختند که بیشترین آمار جانباختگان ایرانی برپایه شهرستان را دربرمیگیرد.
مردم
زبان
دربارهٔ گویش فارسی نیشابوریان در سدههای میانه، مقدسی نوشت:
زبان مردم نیشابور فصیح و قابل فهم بودهاست، جز آنکه آغاز کلمات را کسره میدادند و یائی بر آن میافزودند. مانند: «بیگو»، «بیشو»، و سین ای بیفایده (به بعضی صیغههای فعل) علاوه میکردند. مانند «بخردستی»، «بگفتستس»، «بخفتستی» و آنچه به این میماند؛ و در آن سستی و لجاجی بودهاست؛ و مینویسد که این زبان برای خواهش مناسب است.
همچنین مقدسی زبان مردم نیشابور را معیاری برای سنجش زبانهای دیگر رایج در خراسان میدانستهاست. در ذیل زبان مردم طوس و نسا مینویسد که زبان طوس و نسا نزدیک به زبان نیشابوری بودهاست.
البته اقلیتی از کردهای کرمانج و ترکهای خراسان نیز ساکن شهر هستند.
دین
اسلام از ۶۴۳م، دین یکم در نیشابور است و از سدهٔ شانزدهم م، فقه شیعهٔ دوازدهامامی مهدیباور، بیشترین پیروان در نیشابور را دارد؛ همچنین شیعهٔ اسماعیلی، مذهب اسلامی دوم است که از سوی حکومت رسمیّت ندارد.
برپایهٔ سخن مقدسی در احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم نوشتهٔ ۹۸۵م؛ در نیشابور معتزلیان آشکارند، ولی تسلط ندارند؛ شیعیان و کرامیان در آنجا جاذبیت دارند؛ اکثریت از آن پیروان ابوحنیفه است، مگر در خورهٔ چاچ، طوس، ابیورد، حومهٔ بخارا. چاچ، طوس، ابیورد، اسفراین و حومهٔ آن شافعی مذهباند و آیین ایشان به کار بسته میشود. خطیبهای شهر، همه شافعی مذهباند.
در سده دهم میلادی، نیشابور یکی از مراکز تبلیغ اسماعیلیه در ایران و خراسان بزرگ بودهاست. اکنون اسماعیلیان نیشابور در دیزباد و گروهی نیز در شهر نیشابور زندگی میکنند.جماعتخانه دیزباد مهمترین مرکز اسماعیلیان در نیشابور امروزین است.
از سدهٔ سوم تا ششم قمری نیشابور از مراکز تصوف بودهاست. بیشتر صوفیان و مشایخ صوفیه در نیشابور اهل سنت و پیروی مذهب شافعی بودند.
در تاریخ نیشابور وجود اقلیت مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان ذکر شدهاست. زرتشتیان در نیشابور کهن در روستای گرینه و مسیحیان در باغک و یهودیان در دیه یهودیه ساکن بودند.
از سده پنجم میلادی تا سده سیزدهم میلادی، مسیحیان نسطوری در نیشابور شمار برجستهای داشتهاند. تئودور نیشابوری پزشک مسیحی در سده چهارم میلادی بود که به سفارش وی شاهپور دوم کلیسایی در نیشابور در سده چهارم میلادی بنا نهاد. گزارشهای از نویسندگان مسلمان، دربارهٔ گرایشها و گرویدنهای مسیحیان به اسلام در نیشابور در دست است. ابوعبدالله حاکم در تاریخ نیشابور از ابوعلی حسن بن عیسی نام میبرد که از خاندانی اصیل و ثروتمند مسیحی بوده که با راهنمایی عبدالله بن مبارک مسلمان شد و از میان فرزندانش، فقها و محدثان بنامی در نیشابور برخاستند. کلیسای جامع نیشابور در جنگها و زلزلههای سدهٔ ۱۳ میلادی نابوده شدهاست و بازسازی نشد.
در اسرار التوحید، سخنانی دربارهٔ روابط ابو سعید ابوالخیر با مسیحیان در نیشابور ذکر شدهاست:
آوردهاند کی روزی شیخ قدس اللّه روحه العزیز در نشابور برنشسته میرفت. به در کلیسایی رسید، اتفاق را روز یکشنبه بود جمله با شیخ گفتند: «ای شیخ میباید کی ایشان را ببینیم،» شیخ پای از رکاب بگردانید. چون شیخ دررفت ترسایان پیش شیخ آمدند و خدمت کردند و همه به حرمت پیش شیخ بیستادند و حالتها برفت. مقریان با شیخ بودند، یکی گفت «ای شیخ دستوری هست تا آیتی بخوانند؟» شیخ گفت روا باشد. مقریان آیتی خواندند، ایشان را وقت خوش گشت و بگریستند، شیخ برخاست و بیرون آمد. یکی گفت: اگر شیخ اشارت کردی همه زنارها بازکردندی. شیخ گفت «ما ایشان را زنار برنبسته بودیم تا بازگشاییم».
مهاجرت ارمنیها به نیشابور در سدهٔ بیستم، به نوزایی مسیحیت در نیشابور انجامید. آنان را پایهگذار صنعت سینما در نیشابور میدانند که از ارمنیهای ایران یا از مهاجرین روسی پس از انقلاب ۱۹۱۷ بودهاند. شمار ارمنیهای نیشابور از دهه ۱۹۸۰ کاسته شد و امروزه اقلیتی ناچیز هستند. مسیحیان ارمنی در سدهٔ بیستم در نیشابور، یک خیابان به نامشان بود (خیابان ارامنه) که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در شورای نامگذاری، به «خیابان مسیح» تغییر نام داد. کلیسایی کوچک و آرامگاه خانوادگی (هاروتونیان) در این خیابان بودهاست که سرنوشتی ناروشن دارند. مسیحیت در نیشابور در سدهٔ بیست و یکم با فعالیتهای مسلمانانی مسیحیشده آشکار شد. در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲، روزنامه خراسان دربارهٔ مسیحیشدن بیش از ۶۰۰ مسلمان در نیشابور بهدست آنچه «مبشرین مسیحی» نامید، خبر داد.
برجستگان
دورهٔ میان ۷۰۰م-۱۲۲۵ عصر زرّین دانش در نیشابور بودهاست. نیشابور زادگاه، جایگاه و کوچگاه شمار بسیاری از برجستگان میباشد، طوریکه ابواسحاق اصطخری جغرافیدان برجستهٔ ایرانی در سدهٔ ۴ق/۱۰م گفته: «ازین شهر دبیران و ادیبانِ معروف برخاستهاند، چندان که عُلمایِ این سامان را شمار نتوان کرد.» علم حدیث بسدانشآموختهترین دانش در نیشابورِ سدههای میانه بودهاست. سپس، بیشتر این برجستگان به ادبیات فارسی و عربی گرایش داشتهاند.
مهمترین برجستگانی که نیشابورزادهاند، از گذشته تا کنون:
- داوود، مزدک، کنارنگ و تئودور در دروهٔ ساسانیان؛
- مسلم بن حَجّاج، ابوعبدالله حاکم و ابن راهویه در علم حدیث؛
- ابن خزیمه، ثعلبی، ابوبکر عتیق، ابن منذر و ابن ابیطیّب در قرآنشناسی؛
- ابوالحسن عامری، ابو رشید و عبدالکریم قشیری در فلسفه؛
- ابوالفضل میکالی و ابوالحسن باخرزی در شعر عربی؛
- واحدی، ثعالبی و ابوالفضل میدانی در زبانشناسی عربی؛
- شطیطه، احمد حرب، فاطمه نیشابوری، حمدون قصار، ابوعبدالرحمان سُلَمی و حاجی بکتاش در تصوف و عرفان؛
- بوزجانی، عمر خیام و منجمه در ریاضیات و اخترشناسی؛
- ابن ابیصادق و حسین صادقی در پزشکی؛ میرمعزّی، عطّار، محمدیحیی سیبک، عبدالجواد ادیب، محمدتقی ادیب، شفیعی کدکنی و حیدر یغما در شعر فارسی؛
- عبدالملک جوینی، محمد مهران، عبدالله منازل و حسین وحید خراسانی در فقه مذاهب گوناگون اسلامی؛
- فریدون گرایلی و فریدون جنیدی در تاریخنویسی؛ یعقوبعلی شورورزی در ورزش پهلوانی و سعید خانی، یونس شاکری در فوتبال؛
- پرویز مشکاتیان، آرش کامور و حجت اشرفزاده در موسیقی؛
- محمد قاسم اخویان در معماری؛ عبدالرضا کاهانی، ابوالحسن داوودی، علی شورورزی و فرهاد نجفی در سینماگری؛ حسین لطفآبادی در روانشناسی؛ عبدالحسین برونسی در نظامیگری و شبهنظامیگری؛
- اصغر افتخاری در جامعهشناسی سیاسی؛
نامدارانی که در نیشابور زیستهاند یا درگذشتهاند:
- ابوسعید ابوالخیر (مرو)، ابوبکر خوارزمی (خوارزم)، محمد محروق (بغداد)، عبدالقاهر بغدادی (بغداد)، ابوعثمان مغربی (سیسیل)، فضل بن شاذان (بغداد) و کمال الملک (کاشان)
مهمترین برجستگانی که از نیشابور برای همیشه کوچ کردند: [سعادتعلیخان] و صفدرجنگ (هند)، شریف نیشابوری (شام و مصر)، از پدر-و-مادری نیشابوریاند: اسد بن فرات (تونس)، ناصر فکوهی (تهران)، حامد بهداد (مشهد). شهروند افتخاری نیشابور هستند: محمود فرشچیان، یدالله کابلی خوانساری، حسن قاضیزاده هاشمی،
شخصیتهایی که اجدادشان از نیشابور بودهاند:
- روحالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیاکان و اجدادش از دزق سرولایت نیشابور بوده و تا سال ۱۱۶۱ هجری قمری در این شهر ساکن بودهاند.
جمعیت و مهاجرت
در نیمهٔ اول سده هفتم میلادی، جمیعت نیشابور ۵ هزار نفر بوده.
در ۲۰۱۱، شهر نیشابور برپایهٔ سرشماری همگانی ۱۳۹۰، ۲۳۹٬۱۸۵ نفر؛
بخش مرکزیاش، ۳۱۹٬۵۷۶ نفرهمهٔ شهرستان، ۴۳۳٬۱۰۵ نفر جمعیت دارد.
یک سوم باشندگانش، نوجوان بیان شده و میزان جمعیت آن نسبت به استان ۷ درصد است.
خاندانها و قومیتها
ترکیب قومیتی شهرستان نیشابور اکنون بهترتیب شمار فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب و ارمن میباشد که فارسی زبان مشترک همهٔ اینهاست و قومگرایی غیر فارسیزبانان، بسته به جمعیتشان دگرگون است. مردم فارسیزبان، بزرگترین گروه قومی در نیشابور میباشند. کارِن، میکالی و طاهری از خاندانهای برجستهٔ فارسی در نیشابور کهن بودهاند. مردم کرد در شهرستان نیشابور را ایل تمنانلو، عمارلو و مژدگانلو تشکیل میدهند. خاندان تمنانلو در بخش سرولایت Sarvèlayat، عمارلوها در دشت ماروش Maarus یا ماروسک Maaruzsk و مژدگانلو در قالیباف و سبیان شهرستان نیشابور میباشد. در سدههای میانهٔ نیشابور، عربها، عربزبانها و مستعربها از بزرگترین گروه قومی بودهاند و دربرگیرندهٔ خاندانهای مانند سُلَمی، قُشَیری و خُزاعی بودهاند. امروزه مردم عرب در شهرستان نیشابور شامل خاندانهای عربخانی، ایرانی-عراقیها، هاشمیتبارها(موسوی، حسینی، قاضی و غیره) هستند. حدود ۴۵ روستای شهرستان نیشابور به لهجههای گوناگون ترکی سخن میگویند. بیاتها از قومهای برجستهٔ تُرکتبار در نیشابور امروزین اند که مرکزشان روستای عبدالله گیو میباشد. افشار، تیموری و جلایر از دیگر ایلهای ترکتبار در نیشابور. گروهی کوچک از بلوچهای خراسان در روستای سگزآباد ساکناند. خاندانهای «مهاجر»، «جلیلی»، «تاراش»، «اُرمُز»، «آبک»، «نبیزاده»، «حامد حیدری»، «آزاده»، «اندوختی»، «غفورزاده»، «آسیایی»، «راهی»، «ظفر»، «خاکی»، اصالتاً از مهاجران سدهٔ بیستم از سمرقند و بخارا (ازبکستان کنونی) به نیشابور بودهاند. خاندانهای موسویهای اَوَدْهْ و عبقاتی در سدهٔ شانزدهم و هفدهم میلادی از نیشابور به هند مهاجرت کردند.
فرهنگ
کمیسیون ملی یونسکو در ایران، پیشنهاد برگزاری همایش «نیشابور، شهر پایدار ایرانی» را مطرح کرد که هدف از آن بررسی و تحلیل جایگاه علمی و ادبی نیشابور و کمک به توسعهٔ آن و تقویت پیوند آن با سازمان یونسکو است و تصمیم گرفت میان نیشابور امروزین و تاریخ آن، پیوندی پایدار برقرار کند. همچنین از سوی یونسکو نیشابور پایتختِ علوم زمینِ ایران (دوره پنج ساله از ۲۰۰۵ میلادی) معرفی شد و وظیفهٔ ارزیابی بینالمللی علوم زمین کشور ایران را به این شهرستان سپرده شدهاست. یونسکو در سال ۲۰۱۰ (۸تیرماه۸۹) همایش «نیشابور شهر پایدار ایرانی» را در نیشابور برگزاری کرد و بیان شد که نیشابور «پایدارترین شهر تاریخ ایران» است.
فرهنگ رسمی
از سدهٔ شانزدهم م، فرهنگ دینی برگرفته از فقه شیعه در نیشابور نیرو گرفت؛ همچنین در دهه ۱۹۸۰ و پس از انقلاب فرهنگی ایران، بهطور ویژه به بازسازی حدیث سلسلة الذهب و بازماندههای رضوی در نیشابور پرداخته شد. این فرهنگ دینی، پیشینهای در تاریخ نیشابور داشته؛ در غربِ ربعِ نیشابور، ولایت بیهق از پایگاههای برجستهٔ شیعیان خراسان قرار گرفته بود. در شرقِ آن، ولایت طوس بود که در حومهٔ آن هشتم شیعیان در سال ۸۱۸م /۲۰۲ق دفن شد که پیرامون آن، شهر مشهدِ (مرکز خراسان از صفویان) پدید آمد. بهنقل از تاریخ نیشابور نوشتهٔ حاکم، علی بن موسی الرضا بههنگام سفر از مدینه به مرو به سال ۲۰۰ق/ ۸۱۶م، محدثان و مردمان بسیاری در نیشابور از او پیشوازی بزرگ بهجای آوردند. پیشتر نیز محمد محروق از پیشوایان شیعهٔ زیدی در نیشابور قیام کرد و بهخاکسپرده شد.
از سال ۱۳۸۵/ ۲۰۰۶، طبق مصوبه ۶۳ شورای عمومی فرهنگ استان خراسان رضوی، ۱۰ تیر/ ۱ ژوئیه یا ۳۰ ژوئن «روز ملی خراسان» نام گرفتهاست که یادبودی برای ورود رضا به نیشابور کهن است. دبیر شورای جامع فرهنگی ایران در اردیبهشت ۱۳۹۵ بیان داشت که پیگیر ثبت ۱۰ تیر در تقویم ملی ایران است. ستونی در صفحهٔ آخر روزنامهٔ خراسان به تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ با عنوان «غدیرِ خمِ نیشابور را دریابید» چاپ شد که اشاره دارد به بازسازی روستای طربآباد به مکانی زیارتی؛ جایی که از دید نویسنده بیانگاه حدیث سلسلة الذهب بودهاست.سید علی حسینی (نمایندهٔ نیشابور در دورهٔ هشتم) با اشاره به همین رویداد، در ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ نیشابور را «بهحق مدینة الرضا» توصیف کرد. دو مصرع از سرودِ ویژهٔ نیشابور بر این فرهنگ تأکید دارد: «گلکرده در چشمان تو نام قدمگاه» و «ای شهر ایثار و شهادت ای نشابور» در ۲۶ آذر ۱۳۹۴ همایشی ملّی برای فضل بن شاذان (عالم شیعهٔ خاکسپردهٔ نیشابور) برگزار شد که در آن بیان شد که «احیای مقام فضل بن شاذان، خدمت به هشتم است.». در ۱۳ تیر ۱۳۹۴ دفتر «حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس» در نیشابور فعال شد.
فرهنگ همگانی
فرهنگ همگانی در نیشابور امروزی، تفاوتهای کمی با فرهنگ ایرانی در اجرا دارد و وابسته به سیزده بدر، ازدواج، شب یلدا، سوگواری محرم، خاکسپاری، چهارشنبهسوری، تولد و جشن سده است و خاستگاه اغلب آنها روستاهای شهرستان نیشابور میباشد. بسیاری از آیینگان مردم اراک و مردم نیشابور همانند است که به دلیل حضور بیاتها در این دو شهرستان است. از آیینهای بارانخواهی نیشابور بهویژه در میان کشاورزان و روستائیان، «چولهقزک» [čōw-la-qƏzak] (همچنین: «شولهکیشک» یا «چولهقیشک») میباشد که خود عروسکی برای باران است و کودکان اجراگر اصلی آن هستند.
هنر
سفالگری
نیشابور در دوران طلایی اسلام یکی از مراکز بزرگ صنعت سفالگری، کوزهگری و صنایع وابسته نیز بهشمار میرفتهاست. سده سوم و چهارم هجری را اوج هنر سفالگری در نیشابور بودهاست و نیشابور مهمترین مرکز هنر و صنعت سفالگری در ایران و خراسان در این دوره بودهاست. در سال ۱۹۸۸ میلادی- سال ۱۳۶۷ شمسی طی پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور پیشینه سفالگری در نیشابور مشخص شد. آثار سفالین کشف شده از نیشابور در موزههایی موزه آبگینه و سفالینه و موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود. پژوهشگران، بر این باورند که هنر برجای مانده در سفالینههای نیشابور، در ادامهٔ روند هنر دوره ساسانی بر روی فلز است که بررسی در مهارت ساخت و به کار بردن تزیینات و عبارات مختلف و تحول خط را بر روی سفالینهها ممکن میسازد. هنر سفالگری نیشابور، علاوه بر تنوع در تکنیکهای ساخت، دارای تنوعهای تازه طراحی نقوش و خوشنویسی روی آن نیز هست که بیانگر قدرت و تسلط هنرمندان این هنر است. شکل لعابدهی، کتیبههای زیبای ظروف به خط کوفی، تزیینات نقوش گیاهی، حیوانات و انسان و نیز توانایی در ترکیببندی تصویری هر یک از این عناصر در ظروف، این بخش از هنر اسلامی را دارای برتری کردهاست. علاوه بر این، رابطه معنوی کلمات و جملات که شامل احادیث میشود-نیشابور یکی از مراکز نشر علم حدیث در دوران طلایی اسلام بهشمار میرفتهاست- از جمله ویژگیهای هنر این دورهاست که به تزیینات صرف اکتفا نکرده و همسویی و معنادار بودن این هنر را دربردارد. به سبب ویژگیهای موجود در سفالینههای سدهٔ سوم و چهارم معروف به سفال سامانی، این نوع سفال به لعاب «گِلی» معروف شدهاست که بیشتر در شرق ایران، بهویژه نیشابور، ساخته میشده. صنعتگرانِ حوزه سفال سازی در نیشابور با ترکیب نقوش ساسانی و هنر خوشنویسی اسلامی سفالینههایی را به وجود آوردند.
فرشبافی
صنعت قالی بافی در بیش از ۴۷۰ روستای شهرستان نیشابور و شهر نیشابور رواج دارد مهمترین مناطق قالیبافی حومه نیشابور در روستاهای شفیعآباد، گرینه، دررود، باغشن، خرو، بزغان، سیدآباد، سرچاه، معدن و سلیمانی، اسحاقآباد و سلطان آباد از مهمترین مراکز قالیبافی نیشابور هستند. آمادگی و توانمندی نیشابور در بخش صنعت قالی بافی به گونهای است که اقدام به بافتن قالیهایی با متراژ چند هزار متری و در نوع خود بزرگترین در سطح جهان مینماید.
- فرش مسجد شیخ زاید بن سلطان آل نهیان در شهر ابوظبی با ابعاد ۱۳۲ متر طول، ۴۲ تا ۴۸ متر عرض و ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون گره، بزرگترین فرش دست باف ثبت شده در کتاب رکوردهای جهان است که به دست فرشبافان نیشابوری بافته شدهاست.
- فرش مسجد جامع سلطان قابوس در استان مسقط به سفارش سلطان قابوس اثر مشهور هنرمندان فرشباف نیشابوری است. طرح این فرش که در حدود ۵ هزار متر مربع مساحت دارد و از اتصال ۴۸ قطعه کوچک و بزرگ به یکدیگر تشکیل شده، از نقشه گنبد مسجد شیخ لطفالله اصفهان و ترکیب طرح افشان شاه عباسی و سایر نگارههای تزیینی ایرانی و اسلامی الهام گرفتهاست.
- فرش کاخ ریاست جمهوری ارمنستان با مساحت ۷۰ متر مربع
- فرش سفارش سفارت فنلاند در تهران به مساحت ۴۰ متر مربع
در کارگاههای این شهرستان بافتهاند.
- سومین فرش بزرگ جهان با مساحت تقریبی ۲ هزار و ۴۰۰ متر مربع که به سفارش سلطان عمان برای استفاده در مسجد امین این کشور سفارش داده شدهاست.
نام چند طرح که در میان قالیبافان از عمومیت برخوردار است طرحهای خراسانی، برگ بیدی، دهانه اژدر، شاه عباسی، لچک ترنج است.
فیروزه تراشی
با توجه به شهرت سنگ فیروزه نیشابور استخراج سنگ فیروزه یکی از صنعتهای قدیمی و تراشیدن آن از هنرهای قدیمی اهالی این شهر به حساب میآید. شهرستان نیشابور که به شهر فیروزه شهرت دارد، دارای کانیهای ارزشمندی از فیروزه میباشد که از بیش از ۲۰۰۰ سال پیش بهرهبرداری میشدهاست. فیروزه تراشی یکی از پیشههای قدیمی در استان خراسان و نیشابور است؛ و مراکز تراش فیروزه به فراوانی در بخشهای گردشگری نیشابور و مشهد دیده میشود. اشکال پیکانی و مسطح از جمله تراشهایی است که طرفداران فراوان دارد. فیروزه یکی از رهآوردهای مهم نیشابور است و بازار پررونقی در استانهای خراسان، و ایران دارد.
کاشیکاری
هنر کاشیکاری در نیشابور کاربردی وسیع دارد. در بسیاری از بناهای مهم نیشابور از این هنر استفاده شدهاست. در این خط کاشیکاریها از خط بنایی استفاده شدهاست. خط بنایی الهام گرفته از خط کوفی است و در کاشیکاری و معماری اسلامی جایگاه ویژهای دارد و در بناها و مساجد استفاده شدهاست. این نوع خط کاربرد زیادی در کاشیکاری و آجرکاری در نیشابور دارد. البته این هنر در نیشابور پیش از حمله مغول رواج داشته و امروزه دوباره رواج پیدا کردهاست. نمونه ساختمان بدون تزیین کاشیکاری در نیشابور مسجد جامع این شهر است. در این بنا از هنر سنگتراشی و آجرکاری استفاده شدهاست.
استادان کاشی کار نیشابوری فقط به مرمت بناهای نیشابور اکتفا نکردند. در سال ۲۰۰۸ (میلادی) به دعوت وزارت فرهنگ تاجیکستان چند تن از استادان کاشی کار نیشابوری به نمایندگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی برای مرمت آرامگاه رودکی سمرقندی به تاجیکستان اعزام گشتند. کار گروه ایرانی در این مرمت بازسازی گنبد آرامگاه رودکی به مساحت یکصد متر مربع به سبک افلاک نما، با بهرهگیری از کاشی فیروزهای نیشابور بودهاست.
نمدمالی
نمدمالی و نمد بافی که از هنرهایِ صنعتی و دستی پُررونق در استانهای خراسان است در نیشابور و شهرستان نیشابور نیز رواج دارد. ۴ کارگاه صنایع نمدمالی در شهرستان نیشابور فعال است. این هنر از گذشته در این منطقه رواج داشته که نقش نیشابوری بر روی نمدهای ایرانی گویای این موضوع است. به جز کارگاهها نمدمالی در روستاهای شهرستان نیشابور به شکل سنتی رونق دارد.
فرتبافی
یکی از صنایع دستی نیشابور امروز و روستای بوژان فرت بافی (در گویش نیشابوری= فردبافی f,rad bāfi) است. فَرد تغییر یافته واژه بَرد است. هنر فرت بافی که از صنایع دستی با قدمت دیرینه در نزد نیشابوریان شناخته شده مرکز آن روستای بیشتر بوژان میباشد. فرت بافی شامل حولههای دستی، حمام، لباس، روانداز و… میباشد. این هنر بیشتر در بین زنان رواج دارد. فرت بافی یک هنر روستایی است که در شهرستانهای خراسان رضوی از جمله کاشمر، گناباد، سبزوار، نیشابور وتربت جام رایج بودهاست و اکنون در حال فراموشی است. فرت در بین اهالی نیشابور قدیم به بَرد معروف بودهاست و بَرد نیشابوری یکی از محصولات مشهور این هنر بهشمار میرفتهاست. هنر «فرتبافی نیشابوری» (بَرد نیشابوری) به دست صنعتگران بافندهٔ نیشابور، که در آن زمانها در اوج شکوفایی و مرکز صنعتی، هنری و تجاری خراسان بود- به سایر نواحی خراسان بزرگ، گسترش یافته و پس از گذر از سدهها، امروز نیز در جای جای خراسان بزرگ به زندگی خود ادامه میدهد.
پارچهبافی
نیشابور یکی از مراکز سنتی پارچه بافی ایران است. اکنون در نیشابور ۲ کارگاه صنایع پارچه بافی فعال است. پیشینه پارچه بافی نیشابور در دوره اسلامی به اوج میرسد. در دوره ایلخانیان کارخانه متعدد پارچه بافی در نیشابور همانند دیگر شهرهای بزرگ ایران در آن زمان فعال بوده. پارچههای ابریشمی نیشابور در این دوره گرانبها بودهاست تا حدی که در شهرهای مصر (سده هشتم میلادی/از جمله تنیس و دمیاط) گرانترین پارچه نوع نیشابوری بودهاست. در زمینه هنر بافت پارچه در ایران سدههای نهم و دهم هجری را عصر طلایی این هنر نامیدهاند که نیشابور یکی از مراکز مهم و بزرگ بافت پارچه در این دوران بودهاست.
در سدههای چهارم و پنجم قمری در نیشابور و مرو بهترین پنبه و پارچه با تارهای نخی تولید میشد. نیشابور در دورة ساسانی بازاری بزرگ برای تجارت پارچه ابریشمی بود.در دوره سلجوقیان مورخان شهرهای نیشابور، ری، یزد و کاشان را به عنوان مراکز عمده پارچه بافی در ایران ذکر کردهاند.با حمله مغول به ایران در سده هفتم و به دنبال آن برپایی حکومت ایلخانان، مراکز مهم بافندگی چون ری و نیشابور از بین رفت.از دوره تیموری به ندرت منسوجی باقی ماندهاست. در این دوره، و پیش از آن، بسیاری از مراکز سنتی پارچه بافی ایران از جمله نیشابور، در یورش مغولان به نابودی کشیده شدند.
موسیقی
موسیقی در نیشابور تحت تأثیر سبکهای ساسانی، مقامی و سنتی بوده و بخشی از موسیقی محلی خراسان است که در منطقه نیشابور در طول تاریخ رواج داشتهاست. در پی ثبت جهانی موسیقی مقامی شمال خراسان از سوی یونسکو پژوهش در مورد موسیقی در نیشابور مورد توجه واقع شد. جشنوارههای موسیقی مقامی در نیشابور فعال بودهاست.
یکی از قدیمیترین منابع مطالعاتی مربوط به موسیقی ایران رساله نیشابوری نوشته محمد بن محمود نیشابوری است که از اهمیت موسیقی در نیشابور قدیم حکایت دارد. از مشاهیر این رشته میتوان به راتبه نیشابوری و در معاصر پرویز مشکاتیان اشاره کرد.
آموزش
نیشابور از قطبهای دانشگاهی استان است و در سال ۱۳۹۲ حدود ۲۵ هزار نفر دانشجو در آن در حال آموزش بودهاند. خانه ریاضیات نیشابور در سال ۱۳۷۸ افتتاح شد و احداث افلاکنمای خیام نیز از همین سال آغاز شدهاست.
اخترشناسی در نیشابور ریشهای کهن دارد و امروزه نیز رصدخانهای در اردوگاه باغرود برپاست. یک موزهٔ نجوم در سال ۱۳۸۵ و یک مرکز اخترشناسی به نام خواجه نصیرالدین طوسی در سال ۱۳۸۸ در این شهر افتتاح شد.
دانشگاهها
- دانشگاه آزاد نیشابور (تأسیس: ۱۳۶۴)؛ مسابقات رباتیک خیام در این دانشگاه برگزار میشود.
- دانشگاه پیام نور نیشابور (تأسیس: ۱۳۷۴).
- «آموزشکدهٔ فنی و حرفه ای پسران نیشابور» (تأسیس: ۱۳۷۷).
- «آموزشکدهٔ فنی و حرفه ای دختران نیشابور»
- «آموزشکدهٔ فنی و حرفه ای کشاورزی نیشابور»
- دانشگاه علوم پزشکی نیشابور (تأسیس ۱۳۸۹).
- دانشگاه نیشابور (تأسیس: ۱۳۸۹).
- مرکز آموزش عالی دانشور (وابسته به دانشگاه فرهنگیان).
- مؤسسهٔ آموزش عالی سبحان (تأسیس: ۱۳۸۹).
- «مؤسسهٔ آموزش عالی ثامن» (تأسیس: ۱۳۸۹).
مدرسهها
نیشابور را کهنترین پایگاه علوم اسلامی در ایران میدانند. تقیالدین مقریزی در «الخُطَط» مینویسد: «مدرسههایی که در سرزمینهای اسلامی برپا شدهاند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، اینها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرتهای دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سدههای میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسههای آن «کانون گسترش ایدهها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسههایی در آن برپا بودهاست:
- «مدرسهٔ حسان قرشی» (ساختهٔ نیمهٔ اول سدهٔ دهم م).
- «مدرسهٔ ابن حبان تمیمی» (ساختهٔ سال ۹۵۰ میلادی).
- «مدرسهٔ محمد حمشادی» (ساختهٔ سال ۹۸۰ میلادی).
- «مدرسهٔ ابن رضوان» (ساختهٔ سال ۹۹۹ میلادی).
- «مدرسهٔ سعیدیه» (ساختهٔ سال ۱۰۰۴ میلادی).
- «مدرسهٔ دقاقیه» (ساختهٔ سال ۱۰۰۰ میلادی).
- «مدرسهٔ صاعدیه» (ساختهٔ سدهٔ یازدهم میلادی).
- «مدرسهٔ ابوسعد زاهد» (ساختهٔ سدهٔ یازدهم میلادی).
- نظامیه نیشابور از مدرسههای نظامیه در نیشابور سدههای میانه بود که پس از ویرانی، بازسازی نشد. این مدرسه در سال ۴۳۴ هجری به دستور نظامالملک برای تدریس امامالحرمین جوینی بنا شد.
- مدرسه گلشن که مربوط به دورهٔ تیموریان است، کهنترین مدرسهٔ نیشابور و محل حوزهٔ علیمهٔ این شهر است که در آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست.
- دبیرستان عمر خیام (تأسیس ۱۹۴۰) کهنترین آموزشگاه نوین در نیشابور و استان خراسان است و در آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. مراسم بزرگداشت روز ملی عمر خیام همهساله در این مدرسه برگزار میشود. موزهٔ تاریخ آموزش نیشابور در سال ۱۳۹۵ در محل دبیرستان عمر خیام گشایش یافت.
- «دبستان شاهدخت» در سال ۱۳۱۱ به عنوان نخستین آموزشگاه نوین ویژهٔ دختران در نیشابور ساخته شد.
- مدرسهٔ فضل بن شاذان یکی دیگر از مدرسههای حوزهٔ علمیهٔ نیشابور است که در سال ۱۳۵۳ ایجاد شد.
کتابخانهها
کتابخانههای نیشابور، وابستگی به مدرسهها، مسجدها، نهادها یا افراد برجسته داشتهاند یا دارند. در تاریخ یمینی آمده که خلف بن احمد از دانشمندان ایران خواست که همهٔ کتابها و نسخهها دربارهٔ علوم قرآنی (بهویژه تفسیر) را جمعآوری و دستهبندی کنند. او ۲۰ هزار دینار برای این کار که مقدمهٔ تأسیس «کتابخانهٔ صابونی» در نیشابور بوده، هزینه کرد. همهٔ این کتابها در کتابخانه صابونی نگهداری میشد. در شرح حال بسیاری از دانشمندان علوم قرآنی ذکر شدهاست که از کتابهای این کتابخانه بهرهمند شدهاند. ابونصر محمد عتبی سپس یادآور میشود که پس از واقعهٔ غزان در نیشابور و ویرانی مدرسهها و مسجدها، تفسیر معروفی را که با تلاش خلف بن احمد فراهم آمده بود و در این کتابخانه نگهداری میشد، از آنجا خارج گردید و در اصفهان به کتابخانهٔ خجندیان انتقال یافت.
دیگر کتابخانههای تاریخی نیشابور شامل «کتابخانهٔ شجری»، «کتابخانهٔ مدرسهٔ سعدیه»، «کتابخانهٔ أبی سعید»، «کتابخانهٔ مدرسهٔ بیهقیه»، «کتابخانهٔ مدرسهٔ شافعیها» و هشت کتابخانهٔ دیگر بودهاست. کتابخانههای دانشگاهی در نیشابور دربرگیرندهٔ «کتابخانهٔ مرجان دوستی» وابستهٔ دانشگاه آزاد نیشابور و «کتابخانهٔ دانشگاه نیشابور» است. «کتابخانهٔ دکتر علی شریعتی» کهنترین کتابخانهٔ همگانی نیشابور است که دگرگونیافتهٔ کتابخانهٔ ویژهٔ آموزش و پرورش (تأسیس ۱۹۵۹) است.
- در سال ۱۳۹۴ نیشابور پس از اهواز به عنوان دومین پایتخت کتاب ایران برگزیده شد.
- نیشابور نیازمند ۳۳۰ هزار متر مربع فضای کتابخانهای است، اما تنها ۳ هزار و ۱۴۰ مترمربع فضا دارد.
ورزش
کشتی و کشتی با چوخه، کوهنوردی و سنگنوردی، والیبال، دوچرخهسواری، بیلیارد، بدنسازی، شطرنج و پاراگلایدر از سرگرمیهای ورزشی محبوب در نیشابور است. همچنین ورزش زورخانهای ریشهای کهن در این شهر دارد و یعقوبعلی شورورزی، نامدارترین ورزشکار نیشابوری در این رشته بودهاست.
مراکز برجستهٔ ورزشی در نیشابور:
- اردوگاه باغرود: مکانهایی برای رشتههای گوناگون ورزشی دارد.
- ورزشگاه تختی نیشابور: دارای سالنهای ورزشی متعددی است که در مرکز نیشابور قرار گرفتهاست.
- ورزشگاه انقلاب نیشابور: بزرگترین سالن ورزشی سرپوشیدهٔ است که در شهرک فیروزه نیشابور قرار دارد و در سال ۱۳۸۵ افتتاح شد.
- مجموعهٔ ورزشی کارگران: در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۳۸۹ توسط عبدالرضا شیخالاسلامی افتتاح شد.
- خانهٔ قهرمانان ورزشی: در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۹۳ گشایش یافت.
تیم والیبال فولاد نیشابور دومین نماینده استان خراسان رضوی در رقابتهای لیگ حرفهای کشور هماکنون در لیگ یک والیبال ایران مشغول به فعالیت و ورزشگاه خانگی تیم ورزشگاه انقلاب نیشابور میباشد
بهداشت
«مهدی ملکافضلی» نخستین پزشک نوآموختهٔ ایرانی بود که پزشکی نوین را در نیشابور پایهگذاری کرد. وی در سال ۱۹۰۸ به ریاست بهداری نیشابور (صحیّه) از سوی والی وقت خراسان –حسین قزوینی– منصوب گشت و در ۱۹۳۶ مدیر عامل بیمارستان شیر و خورشید شد.
نیشابور دارای ۱۱ مرکز اورژانس ۱۱۵ است. این شهر دو بیمارستان دولتی به نامهای «حکیم» و «۲۲ بهمن» (از تجمیع بیمارستانهای «عطار» و «امدادی» در سال ۱۹۸۰) و همچنین یک بیمارستان دولتی در دست ساخت در منطقه بلوار مقاومت به نام بیمارستان ۱۵۴ تخت خوابی عمر خیام و یک بیمارستان ۱۳۵ تخت بخوابی بنام امام رضا وابسته به نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بلوار جانبازان در حال اجرا میباشند و یک بیمارستان خصوصی به نام «قمر بنیهاشم» دارد. «بیمارستان حکیم» نیز در سال ۲۰۰۱ با گنجایش ۱۷۲ تخت افتتاح شد. بیمارستانهای نیشابور جمعاً ۳۵۰ تخت درمانی دارند و این شهر به ۴۵۰ تخت دیگر (به گفتهٔ قاضیزادهٔ هاشمی: ۹۵۰ تخت دیگر) نیاز دارد. دانشکده علوم پزشکی نیشابور در سال ۲۰۰۹ گشایش یافت. این دانشکده در سال ۲۰۱۵ حدود ۶۰۰ نفر دانشجو در ۸ رشتهٔ مختلف داشتهاست.
اورژانس هوایی
اورژانس هوایی نیشابور در مجاورت بیمارستان عمر خیام واقع و در سال ۱۳۹۶ توسط قاضی زاده هاشمی وزیر وقت بهداشت به بهرهبرداری رسید و هماکنون یکی از ایستگاههای مهم در شرق کشور میباشد.
ترابری
برونشهری
نیشابور در مسیر ترابری مشهد–تهران جای گرفته و همین امر در رشد ترابری و شمار گذرهایش تأثیرگذار بودهاست، پایانه مسافربری مرکزی نیشابور به اکثر شهرهای ایران مسافران را جابجا میکند. بزرگراه ۴۴ شرق ایران از داخل این شهر میگذرد و مسافت نیشابور از طریق این جادهٔ بزرگراهی تا مشهد ۱۰۶ کیلومتر و تا تهران ۷۳۰ کیلومتر است. باجگیران با فاصلهٔ ۲۲۱ کیلومتر، نزدیکترین گذرگاه مرزی و عشقآباد با فاصلهٔ ۲۵۵ کیلومتر، نزدیکترین پایتخت به نیشابور است.
فاصلهٔ نیشابور با شهرهای بزرگ
درونشهری
اری بسیار ناچیز است؛ در حالی که مناسبترین ترکیب ترابری برای نیشابور شامل ۳۳٫۸٪ پیادهروی، ۲۲٪ دوچرخهسواری، ۱۴٫۵٪ اتوبوس و مینیبوس، ۱۲٫۵٪ تاکسی، ۹٫۶٪ اتومبیل شخصی و ۷٫۷٪ موتورسیکلت است.
سازمان اتوبوسرانی رانی نیشابور یکی از قدیمیترین خطوط حمل و نقل شهری را در شرق کشور دارد که از سال ۱۳۷۲ تأسیس و روزانه دهها هزار نفر با آن جابهجا میشوند.
راهآهن
ایستگاه راهآهن نیشابور در ۱ مرداد ۱۳۳۵ افتتاح شد و از ایستگاههای مهم راهآهن خراسان بهشمار میرود. در دی ماه ۱۳۸۸ تقاطع غیرهمسطح این ایستگاه افتتاح شد که شرکت رجا این طرح را «بزرگترین تقاطع غیرهمسطح راه و راهآهن در ایران» معرفی کردهاست. روزانه حدود ۵ هزار نفر مسافر از ایستگاه راهآهن نیشابور جابهجا میشوند.
صنعت
در شهرستان نیشابور، ۴۰۰ واحد صنعتی پویاست که دومین قطب صنعتی استان پس از مشهد است. اقتصاد این شهرستان بر پایهٔ کشاورزی-دامپروری، بازرگانی و برخی صنایع دستی و کارخانهای استوار است.
کارخانههایی در حوزههای فولاد، لبنیات، بافندگی، لوازم خانگی، خودروسازی، مصالح ساختمانی و صنایع غذایی در نیشابور فعال است، همچنین این شهر دارای سه شهرک صنعتی بنام شهرک صنعتی خیام، شهرک صنعتی عطار و شهرک صنعتی کمال الملک میباشد.
شهرداری
شهرداری نیشابور (در دوره پهلوی: بلدیهٔ نیشابور) سازمانی عمومی غیردولتی مربوط به شهر نیشابور است که زیر نظر شهردار اداره میشود. شهرداری نیشابور در ۱۳۱۰ شمسی-۱۹۳۱ میلادی تأسیس شد. وظیفه این سازمان، پاکیزه نگهداشتن شهر، جمعآوری و حمل زباله شهری، صدور مجوزهای ساخت و ساز شهری، دریافت عوارض شهری از شهروندان، برگزاری جشنها و همچنین برقراری نظم در شهر و حمل و نقل است. شهرداری نیشابور به دو اداره و نیز سه منطقه از نظر تقسیمات شهری تشکیل شده، منطقه ۱ محدوده شمال شهر (شهرک بسیج، شهرک جانبازان، شهرک قدس، شهرک ولیعصر، شهرک فیروزه، شهرک فرهنگیان و شهرک بهداری)، منطقه ۲ محدوده مرکز و غرب شهر و منطقه ۳ محدوده جنوب و جنوب شرقی را ادراه میکند، همچنین اکیپ انتظامی حفاظت از مناطق باستانشناسی در محدودههای تاریخی نیشابور به خصوص منطقه شادیاخ توسط این نهاد نگهداری میشود.
جغرافیا
موقعیت
نیشابور در ۷۷۳ کیلومتری شرق تهران ۱۱۵کیلومتری غرب مشهد واقع شده و مسیر بینالمللی ریلی و جادهای از این شهر عبور میکند. نیشابور همچنین از طریق جادههای محلی با شهرهای کاشمر، فیروزه، قوچان، کوهسرخ، بردسکن، کدکن، عشقآباد و تربت حیدریه ارتباط دارد.
زمینلرزهها
در طول تاریخ، زمینلرزههای ویرانگری در نیشابور رخ داده که بیشترشان ثبت نشدهاند؛ ولی بهطور میانگین، این شهر هر ۶۳ سال یکبار بر اثر زمینلرزه تا حد زیادی ویران شده و زمینلرزههای بزرگسالهای ۶۶۸ و ۷۰۸ هجری نیز نیشابور را بهطور کامل با خاک یکسان کردند. به دلیل بالابودن میزان خطر زمینلرزه در این شهر، احداث اردوگاههای اسکان موقت مورد توجه قرار گرفتهاست.
آب و هوا، طبیعت و محیط زیست
در وصف این شهر سخنانی نیز موجود است، چنانکه بنابر نظر ابن حوقل، در سرتاسر خراسان شهری را در سلامت هوا، وسعت و تعدد عمارات، همپای نیشابور نمیتوان یافت و حاکم نیشابوری نیز نیشابور را اینگونه وصف میکند و در ادامه با دیگر شهرها مقایسه مینماید: «نیشابورست، هوای او صافی به صحت آبدان وافی، خالی از خطایا و عاری از وبا و اکثر بلایا… عروس بلدان، خزانه خراسان، دار امارت، لطیف عمارت، موطن ادیبان… در سیستان، باد آن… سند و هند حرارت شدید… خوارزم و ترکستان سرمای آن… مرو و حوالی آن از پشه و امثال آن»، همه موجب آزار و زحمت مردم هستند اما در نیشابور درازی عمر مردم در نتیجه نیرومندی هوای آن است.
آب و هوای نیشابور توسط دو عامل تعیین میشود:
- تودههای مهم هوا (جریانهای هوایی سیبری، مدیترانهای، شمالی و غربی اقیانوس اطلس، موسمی اقیانوس هند و صحرایی عربستان) که شمال شرق کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
- ارتفاع و جهت رشته کوههای بینالود و کوه سرخ که دشت نیشابور را احاطه کردهاند.
تابستانهای خشک و گرم و زمستانهای سرد و کوتاه از خصوصیات آب و هوایی نیشابور است. با توجه به اختلاف زیاد ارتفاع (حدود ۲۳۰۰ متر) بین دشت نیشابور و کوههای منطقه، شرایط خاص آب و هوایی در این شهر حاکم است.
رسانهها
ماهنامهای با عنوان «سروش جوانان نیشابور» از سال ۱۳۴۰ در نیشابور چاپ میشد. روزنامهٔ «خراسان رضوی» (ضمیمهٔ روزنامهٔ خراسان) اخبار نیشابور را پوشش میدهد و گهگاه برای این شهر، شمارهٔ ویژه و جداگانه چاپ مینماید.
هفتهنامهٔ صبح نیشابور از سال ۱۳۶۷ چاپ میشود که در سالهای ابتدایی، نخستین نشریهٔ محلی استان خراسان لقب گرفت. «نشریهٔ شادیاخ» از سال ۱۳۷۹، هفتهنامهٔ خیامنامه از سال ۱۳۸۴، «هفتهنامهٔ نسیم نیشابور» از سال ۱۳۸۵، «هفتهنامهٔ فر سیمرغ» از ۱۳۸۹، «نشریهٔ مهر نیشابور» از سال ۱۳۹۱ و «نشریهٔ آفتاب صبح نیشابور» از سال ۱۳۹۵ به نشریات نیشابور اضافهشدند.
ارتباطات بینالمللی
- ۱۹۴۸ – ۱۹۳۵: پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور به دست موزه متروپولیتن نیویورک.
- ۱۹۷۹: پانزدهمین گردهمایی جهانی پیشآهنگان (لغو شد).
- ۲۰۰۶: آغاز بافندگی فرش سفارشی مسجد شیخ زاید امارات متحده عربی به عنوان بزرگترین فرش دستباف جهان.
- ۲۰۰۸: گشایش کارخانهٔ کاشی و سرامیک با سرمایهگذاری چین.
- ۲۰۰۸: دعوت تاجیکستان از استادان کاشیکار نیشابوری برای مرمت آرامگاه رودکی.
- ۲۰۱۰: گشایش «شرکت خاوران الیاف پارسیان» با سرمایهگذاری چین.
- ۲۰۱۰: ارسال فرش دستبافتهٔ نیشابور به عنوان سومین فرش بزرگ دستبافتهٔ جهان به مسجد محمد الامین مسقط عمان.
- ۲۰۱۲: امضای پیماننامهٔ ساخت ۳ مرکز بهزیستی توسط سرمایهگذاران کویتی.
- ۲۰۱۴: کمک مالی ژاپن به بیمارستان قمر بنیهاشم.
- ۲۰۱۶: امضای پیماننامهٔ ساخت بیمارستان ۵۰۰ تختی توسط گروه ایتالیایی BTP.
- ۲۰۱۶: امضای پیماننامهٔ همکاری میان نیشابور و تولوز فرانسه.
- ۲۰۱۶: امضای پیماننامه میان سه دانشگاه فردوسی، نیشابور و روحالقدس کَسلیک.
- ۲۰۱۶: سرمایهگذاری چین در پتروشیمی نیشابور.
- ۲۰۱۶: اعلام آمادگی کنسولگری ترکیه در مشهد برای همکاری با نیشابور.
خواهرخواندگان
نیشابور با ۱۱ شهر پیمان خواهرخواندگی بستهاست:
- تولوز، فرانسه
- حیدرآباد، پاکستان
- قونیه، ترکیه
- غزنی، افغانستان
- خوی، ایران
- کاشان، ایران
- بسطام، ایران
- مراغه، ایران
- اصفهان، ایران
- شاهرود، ایران
- بم، ایران
جستارهای وابسته
- خراسان بزرگ (تاریخی)
- ربع نیشابور
- اَبَرشَهر
- استان خراسان
- استان خراسان رضوی
- جاده ابریشم
- رشتهکوه بینالود
- شهرستان نیشابور
- فهرست اهالی نیشابور
- فهرست پایتختهای ایران
- فهرست نیشابور
- کوه بینالود
برای مطالعهٔ بیشتر
کتابهای منتشر شده موزه متروپولیتن با محوریت نیشابور در دوره اولیه صدر اسلام (با دسترسی رایگان و آنلاین)
- Nishapur: Glass of the Early Islamic Period by Jens Kroger, Jens Kröger (1995)
- Nishapur: Some Early Islamic Buildings and Their Decoration By Charles Kyrle Wilkinson (1987)
- Nishapur: Metalwork of the Early Islamic Period by James W. Allan (1982)
- Nishapur: Pottery of the Early Islamic Period by Charles Kyrle Wilkinson (1973)
سایر
- تصاویر و اطلاعات مربوط به کشفیات موزه متروپولیتن در نیشابور
- مدخل دانشنامه ایرانیکا: NISHAPUR i. Historical Geography and History to the Beginning of the 20th Century
- میتوانید به وب سایت موزه بریتانیا، موزه متروپولیتن، و دیگر موزهها برای مشاهده و دریافت اطلاعات و تصاویر بیشتر نیز مراجعه کنید.